۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

قــــبـــلـــۀ مـــــا ا یـــــــران اســــت

.... آری . ا ین هم یک اهــا نــت د یگر بـــــه مقدسات شما إ
ما با شرکت جسورانه و دست خالی کمر دشمن را شکسته ایم . حال این دشمن گیج و ضعیف میخواهد نیرو بیاورد ، و حامیانش ... ؟؟؟ را با « زورجوشی » به راهپیمایی بکشاند . ما تا به امروز در برابر ظلم سی ساله به وطن ساخته ایم و سوخته ایم و خموش مانده ایم و اطاعت کرده ایم ... اما همه امان زخمی ، همه امان ناراضی . شرکت در راهپیمایی دولت همد ستی در جنایات و اقدامات ضد مردمی اوست .
امروز هیچ ایرانی نمیتواند بیطرف بماند . وقت برای فکر کردن نیست . یا برای ایران هستیم ویا برای رهبر . .. اینبار سرنوشت همه ی ما بدست خودمان است .
اعتصاب کردن دیگر تظاهرات نیست که اگر نیامدی دیگران میروند . چقدر طول کشید تاهمین جمعیت نترسمان زیاد شد ؟ آیا باز هم باید صبرکنیم تا باقی مردم حوصله پیداکرده و فکر کنند که آیا سرکاربروند ؟ دکانشان را باز بکنند ؟
باید بپای خود بیافتیم تا ترس امان زیر بار نرود . تا ما ل پرستیمان قانع شود و زیز بار زور وذ لت نرود . بر سر شعورمان فریاد بکشیم تا از یکسال تحصیل فرزندانمان چشم بپوشیم . به فهم امان بفهمانیم که یکسال گم میشود ولی باقی عمرش را پیدا میکند.
وگرنه وجدانتان روی دستتان می ماند . گمان نبرید که کسی شمارا نمی بیند ویا نمی فهمد که شما نبودید ، شرکت نکردید . مایه نگذاشتید . خودتان که هستید و می بینید. و شرف دارید . اگر ساکن بمانید هیچ چیز عوض نخواهد شد . گمان نبریید که زندان بسراغ شما نخواهد آمد . در این گوشه از نقشۀ دنیا که ما قرار داریم لزومی ندارد حتمأ خلاف کنیم . خلاف سراغ شما می اید . هر چقدر هم که بره حکومت باشید و سرتان را زیر بیاندازید و آسه بروید و آسه بیایید ، بالاخره یکروز یکی از شما بره ها هوس علف تازه تر آنور را میکند . و آنوقت است که شما هم ندا ویا سهراب خواهید داد . آنوقت می خواهید که دنیا برای بچه اتان بلند شود . در این هنگام که جلوی تلویزیون نشسته اید ؛ ویا فیلمی را نگاه میکنید بخاطر بسپارید که نوبت شما هم خواهد رسید. پس به پرستش کعبه امان ایران بشتابیم . قبلۀ ما ایران است .
آیا اگر فرزندتان مریض بود باز سرکارمی رفتید ؟ نه ، خدایی اش میرفتید ؟ نه بخدا .
میگفتید : جهنم . درک پول . بچه ام دارد میمیرد . حال ایران فرزند ماست ، ودر حال مرگ است. نمی بینید . که رژیم دست جلوی دهانش گذاشته تا نفس نکشد ؟ نمی بینید که خونش را میریزد ؟
که به حال مرگ افتاده است ؟ او هم « اکــــنــــون » به ما نیاز دارد و ما ... « همـیـشـه » به او .
در این کار بشتابیم . صبر کردن جایز نیست . ضربۀ کارساز ما همانا سلسله اعتصابات است . تا کارشان یکسره شود .
هم اکنون شرکت نکردن در اعتصابات بما نند به انتظار لبریز شدن کامیون حاوی کشته ها ، زخمی ها ، شکنجه شده ها و زندانیان نشستن است . آیا باید که خون از درو دیوارهای ایران سرازیر شود تا دیگران هم دست از دو دستگی بر دارند و به حیله های مکارانه دولت پی ببرند ؟
این ها برای روشن شدن ذهن شماست . این کفتار ها حرف از حرمت شکنی نسبت به دین و عاشورا میزنند . قرآن را پاره میکنند تا ببینند هنوز چند در صد از مردم بیشترین حساسیت را به دین دارند . درباورپشت صحنۀ این یکی ، نعمت الله باوند ، که یقین دارد اهانت به امام زمان کار بهائیان است نیز جزو چرندیاتی است که از آن باز درجۀ اسلام مردم تعیین میشود. تا بوده و نبوده ضد مردم ، خلاف کار ، دغلباز با تفرقه انداختن خاویار را از ماهی ها گرفت . وبدین وسیله از ضعف شما بهره میبرند. میتازند و تبلیغ میکنند . در حالیکه اگر شما مردان حقیقی و خدا پرست باشید دیگر وحشیگری را به هموطن جایز نمیدانید . و کسی نمیتواند از دین پرستی شما به کشتن برسد. بدین شکل شریک جرم دولت میشوید و این بزدلان ، فردا در دادگاه سبز ایرانی ادعا خواهند کرد که برای قشر مؤمن آدم کشته اند .
هر لحظه منتظر ترفند جدیدی از این حرامیان باشید . دعوت گروههاي حامي دولت براي حضور در راهپيمايي و تحصن در مقابل دفتر ميرحسين یعنی گرفتن موافقت مردم در اعدام آنها و همکارانشان است . امضاء میکنید بدون آنکه بخوانید .
حسین را سپر خود کرده اید و یزید شده اید . زور را حکم کردید وسرفراز شده اید . قران را پاره کردید و عزیز شده اید . اما در نهایت ... فنا شد ه اید .
نگرا ن اهانت مردم به امام زمان و پیامبر نباشید . آنها مردان خدا هستند و قرآن اول متعلق به آنهاست . شما غصه این مسائل را نخورید. بروید به شک بین دو نمازتان برسید . وقتش که برسد پیامبر و امام زمان این اهانت ها را بمردم خواهند بخشید ؟ اما کشتارهای شما نابخشودنی است . بهتر است بفکر نجات خود از « هیچ دری » باشید که بزودی گرفتار دستان قوی مردم خواهید شد . تحریک مردم بس ا ست . اهانت جرم است و کشتن و زیر گرفتن جنایت نیست .
دیگر تهمت به دولت های خارجی هم سودی ندارد. پایان یافته اید . پایتان لب گور است.
نه شما دولت ما هستید و نه ما ملت شما . سی سال است ، زندگی راگدایی کرده ایم . حال شما بایستی باقی روزهای عمرتان را از ما گدایی کنید . تا برای حرف زدن به شما مجوز دهیم .
دنیا دیگر تاب تحمل قتل معصومان را ندارد .
نوشته : عنکبوت گویا

۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

شـــام ذ لــلیــلان ...إإإ

اینبار نه آن عاشوراست که با قمه زنی برگزار شود .اینبار مراسم مسخره و چندش آور بپا نخواهید کرد تا طفلان معصوم را وحشت زده کنید . اینبار ما کوچک و بزرگ ، شما را به عزای قدرتتان خواهیم نشاند .
امسال دولت با تشکیل ستاد بحران محرم ، درجهت فروریختن مرگبار جوانان ما ، محکمتر مقابله خواهد کرد. تا عاشورا با شکافتن قلب سالاران ایرانی افتتاح شود .
برای هر ستیزی سریعأ ستاد تشکیل میدهد و مجوز هم نمیخواهد . حق خودمیداند که از قدرت خود به هر شکلی استفاده کند . علیه ؟ علیه پختگی های شگرف ایرانیان .
هیچگاه مردم امیدوارتر از الان نبوده اند . آنها شش ماه است که هر روزتان را محرم کرده اند . ذاتأ وجودتان عزا است و بدون لباس سیاه تیرگی اتان فریاد میزند . درفروپاشی نه چندان دور شما ، سنگ تمام خواهیم گذاشت . هرچند سوگواری اتان از شانزده آذرتا به امروز آغاز گشته است . وهر روزمحشری در دانشگاه برایتان بر پا کرده ایم .
آیا دوست دارید که اینگونه حقیقی ودلنشین ، شما را به عزا نشانده ایم ؟ طی این سی سال ، آیا هیچگاه با این همه عظمت ماتم گرفته بودید ؟ گریه کرده بودید ؟ ستاد تشکیل داده بودید؟ و در خشتکتان ... بودید؟
شنیده ام که امسال امام حسین دعوت همه شیعیان را مثل هرسال رد کرده بود و به انتظار دعوت « شیخ اعیان »های ایران نشسته بود . و چون هیچ خبری نشد به جستجوی علت شتا فت چراکه روزهای طلایی اش نزدیک می شد . در سفارت ایران نه تنها ایشان را تحویل نگرفتند بلکه ایراد به تشابه اسمی هم گرفتند ؟؟ بنده خدا هاج و واج سر جا خشکش زده بود . تازه متوجه شده بود که اینها ، آنهایی نیستند که گمان می برد . امروزترا می برند بالا و فردا ازهمآنجا پرتت میکنند پائین ... حتی اگر رهبرتمام « شیخعیان » جهان باشی .
بدرستیکه دگر نیاز به جابجایی ملایان برای هر چه بیشتر به گریه انداختن مردم در هرگوشه مملکت نیست. آنهم برای شنیدن سناریوی تکراری که ما همینطور تاوان می دهیم إإ. شهیدان صحن دانشگاها دست صحرای کربلای شما را ازپشت بسته اند . طوری که یزید نزد رئیس سازمان حفظت و اطلاعات کم آورده است . خجالت نمیکشید که چه کشت و کشتاری در« ملابلا » ی ایران براه انداخته اید ؟ مردم را دیگر هیچ چیز به گریه نخواهد انداخت . اکنون این مردم هستند که اشک شما را در آورده اند . روضۀ ملایان در این شبهای سوگواری باید ترساندن مزدوران از شب اول قبر باشد ؟ و یادآورشوند که تنها نیستند و رهبرعزیزشان همراه اشان خواهد بود . دعای توسل بخوانند و صدای یا حسین ... ببخشید ... یا حداد... یا مرتضوی... یا رادان ... دل نامسلمانشان را بلرزاند . در شبهای عاشورا وقت اش است که بنشینید و فیلمهای این مدت را با هم نگاه کنید و... گریه کنید مسلمونون ، گریه صوابه ....
اسکناس ها را بسوی آسمان بلند کنید وبرای بازگشت اسلام به استقلال جمهوری دست به دعا بردارید. با هوچیگری و نمایشِ « بی حرمتی به بنیاد اسلام » سرمردم را گرم کنید . و با ایجاد هزار دستگی و گل آلود کردن آب ، مردم را بخاطر یک تکه عکس به جان هم اندازید . با پاره شدن عکس امام برای شریعت از دست رفته نظام ، شله زرد نذر کنید که منبعد حیله هایتان کارگر شود. این دودی که سیمای کریه زرغامی بپا کرده است به چشم خودتان خواهد رفت . قابلیت شکستن این بت های عوضی را بمردم داده اید . به جهنم . خودتان و دارو دسته اتان ..
دل مؤمنان وفاداربه امام شکست ...آخ .بدین ترتیب شاید عمامه داران را در حوزه علمیه به دادن جهاد وادارکنید إإإ گمان می برید که زرنگ تشریف دارید.
نه جدأ ؛ هنوزمقصود ما بر شما روشن نیست ، که آماج عمامه هاست ؟ ملت ما میراث جهالت را دیگرهرگز بدوش نخواهد کشید ؟
امسال آخرین عاشوراست ... سالهای آینده ایران ، همه فروردین و اردیبهشت و... خواهد بود ؟
شیشه عمردیو ترک خورده است .
نوشته : عنکبوت گویا

قصــۀ ایــران مــا

جرائد را میخوانم و سخنرانی ها را گوش میکنم . سروده ها را میخوانم و شعارها را میشنوم و در یوتوب می بینم :
درتظاهرات عده ایی مشغول به راهپیمایی هستند و درست در کنارشان چند تایی ماشین بوق میزنند و سواری شعار میدهند و تظاهرات میکنند و باقی هم با سرعت راه خودشان را میگیرند و میروند. گویی اعتراضات را چاره نمی دانند. بنابراین از هماهنگی با دیگران منصرف میشوند. عابران پیاده ایی را می بینم که ساک بدست می گذرند و نگاهی برجمعیت می اندازند . گاه دستشان را سپر خود میکنند و بسرعت میدوند و شعاردهندگان را تنها میگذارند . شاید حق هم دارند ... با دیدن فیلم ها هرج و مرج را احساس میکنی .هرکجای دنیا که باشی مشکلات را بوضوح لمس میکنی وگاه بنظرت درست شدن ایران غیر ممکن می رسد . وگاه استحکام و پایداری مردم را در مشتهای گره کرده می بینی . انرژی تازه میگیری و بخود میگویی : به جان خودم کار این رژیم تمام است ...
بعد به یک سخنرانی میروی که مثلأ نظم خودش را دارد ؟إإإ و درمیان ایرانیانی هستی که برای حقوق دیگران ، وقت دیگران ، گوش کردن به سخنان دیگران احترام قائل هستند . والبته عادت به دیرآمدن هم دارند . تصورمیکنی باهموطنانی روبروهستی که لزومی به توضیح یکسری قوائد نیست چون هم در کشورساکن و هم در نشست ایرانی همه چیز را رعایت میکنند .اما نه ، هنوزنه .
آنقدر دچار ضعف شخصیت هستیم که مثلأ سلام نکردن دیگران برای ما مرگ است... شب را تا صبح با سوآل : آخر چرا بمن سلام نکرد ؟ وازاین قبیل میگذرانیم . ویا در سخنرانی آقای گنجی ، با یک کلام ، زود به ما بر میخورد وبا شنیدن جمله : در شروع انقلاب نسل ما ، نسل بیسوادی بود، واویلا... دنیا... به ... آخر جلسه می رسد . آنوقت هیچ نکته مشترکی بین حرفهای گنجی و خود نمی بینیم . چون احتمالأ جزو همان بیسوادهای اول انقلاب هستیم . در تمام مدت سخنرانی به جای گوش دادن و فهمیدن لب مطلب ، در فکر جواب دادن وکوباندن هستیم ... پس به چه منظورآمده ایم ؟ بی شک ، حضار محترم ، گفته های این مرد را تا حدی باورداشته که اینجا حضوریافته است ؟
در زمان پرسش حرفهای خودمان را میزنیم . به دیگران هم کاری نداریم . مخالفت خود را باید سریعأ اعلام کنیم . ایده بی نظیر خود را عنوان کنیم . و فرصت به احدی ندهیم .
یعنی چه که آقای گنجی میگوید اگرما سیلی نخورده ایم حق ادعای طلب از دولت نداریم ؟ اگر کشته نداده ایم حق اعتراض نداریم؟ یعنی چه ؟ چی فکر کرده است ؟
آقای گنجی عزیز من فکر میکنم که بیشتراین سخن بود که آتش بر جان بعضی حضار زد. میدانید چرا ؟ ما اینجا همه چیز داریم ، وطن نداریم ، دوستانی داریم ، فامیل نداریم ، بی کس وکار هستیم . در تنهایی از مرگ پدر و مادر اشک می ریزیم وازنبودن در عروسی برادر، ساکت و افسرده
میشویم . اگراین ها جزو زندگی است ، پس ما زندگی نداریم ، فقط زنده ایم . مسلمأ در این دوران هر چه بر هموطنان رفت بر ما هم رفت ، اگر کسی اعدام شد ما هم شدیم ، اگر کسی سنگسار شد ما هم شدیم ، اینجا مردیم . هیچ کس هم نبود برایش بگوییم چطور .... سوختیم و ساختیم .
آیا گمان میکنید زندگی مرفه درمیان پوچ زندگی است ؟ آیا اسمأ ایرانی بودن واسمأ خواهر و برادر داشتن چیست؟ سال نو را تنهای باسوز پنهانی ، خیره برهفت سین وهفتاد غم دردل ، درد نیست ؟ ما دردرون مرده ها ، انسان نیستیم ؟ ایرانی نیستیم ؟ آیا در این سالهای گمشده ، نبودن و نفس کشیدن درایران جنایت نیست ؟ ما تبعیدیان اختیاری هستیم .
درد ما ایرانیان خارج از وطن درونی است . نادیدنی است . اگر قلبمان را بشکافید جز: ای.ران. ای.ران. از آن نخواهید شنید . جگرمان سوخته و زبان ، عاجز ازبیان درد عظیم ماست . گمان نبرید ما خود خواهان مرفه ، درک و شعورمقایسه کردن وضعیت هموطنان را نداریم . هرمسئله ای در ایران ما را دیوانه میکند . دلمان میخواست آنجا باشیم وهمراه با آنها فریاد بزنیم ، زندان برویم ، یا کمکشان کنیم . دستهایشان را ببوسیم . اما این دیوار شیشه ایی بین من و ایران تنها ، یاد آور زجر ماست . دستم را بروی مردم تظاهر کننده میکشم وگریه میکنم . صدای زجه های مادر ندا شبهایم را پر کرده است . قدمهای مادران عزادار رنجم را افزون میکند . قلبم میسوزد . و آه میکشم .چرا ؟؟؟ خدای ما کجاست ؟ خدای ما چه دینی دارد ؟ چرا باید اینهمه بسوزیم ؟ به چه جرمی ؟ به چه دردی ؟ چرا ؟
هرچه را که در گوشم بنام لطف و عدل خدا خواندند ، ذره ذره از تنم میریزد . دیگر نمیدانم چه کنم ؟ کی به ایران بر میگردیم؟ کی این ها تمام میشود ؟ کی بچه ها آزاد میشوند؟ کی مادران آرام می گیرند ؟ پس خدا کو ؟ خدا چی شده ؟ باید که کاری کند . قبل از آنکه دیر شود وقلبم را کینۀ از پروردگار پرکند ... من دیگر صبر وتحمل ندارم . نه ندارم . دیگر باید خدایی اش را نشانمان دهد . آخر دیگر چقدر ؟ آقای گنجی این بغض نهفته را برشما شکستیم .
دولت ها از داشتن سلاح هسته ایی حکومت می ترسند ما از سازنده اش . نمی دانند از آنچه هراس دارند ما هرلحظه برسرمان می بارد . نمیدانند همانطور که اثرات بمب هیروشیما بر نسل ژاپنی ها باقی ماند ، عواقب ناهنجارحکومتی هم برخون و جان و روان مردم ما تا ابد خواهد ماند . مردم کشورها از دل ایرنیان خبر ندارند و نمیتوانند شدت ظلم و فشاری را که بر کشوروارد است را تصور کنند. ای کاش ملت نیمه جان ایران اصل نقطه نظر دولت ها بود . ای کاش یک فکر اساسی برای مرگ تدریجی ایرانیان می کردند . که در زیر هسته آخوندی مانده اند . دیگر مردم با چه زبانی باید بدنیا بفهماند که هفتاد میلیون قلب از طپش می ایستد...
ما ، روی زمین غریب هستیم . یاری نداریم . باید حضور پر ابهت امان را ، همبستگی جدید امان را با احترام به حقوق یکدیگرو با محبت به انجام رسانیم . حسادت ها و رقابت ها و تعصبات را کنار بگذاریم . ما ایرانیان در هرکجا که زندگی میکنیم در یک سطح قرار گرفته ایم . اما دستان همدیگر را خوب نگرفته ایم . کافی است که دست همدیگر را بگیریم تا بالاتر بپریم . اگر قرار است چیزی را اصلاح کنیم از خود شروع کنیم . مگر قرار نیست برای ساختن ایران با هم تبانی کنیم ؟ همین کارها باعث شد که دیکتاتور آمد . دیدند ما اهل بحث و گفتگو و سازش نیستیم، زور آوردند . ساختن ایران به گفتۀ گنجی عزیز ، زمان و حوصله و بخشش و تحمل میخواهد وگرنه بیم آن دارم که خود بمب هسته ایی خود شویم .
نوشته عنکبوت گویا

۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

کـــره خـــر؟

یک جا هالۀ نور بالای ســری حاضر میشود . یک جا بالای سر کشوری ظاهر میشود .
از قرار معلوم نور نقش بسیار مهمی در دنیای ما دارد . بویژه در دنیای دین و در کل در دنیای خرکردن ملت .
رئیس جمهورعزیز دنیا ، اوباما جون ، در دهم دسامبر در سوئد حاضر میشود و همان شب یک نور مارپیچی غول پیکر در آسمان نروژ ظاهر میشود. و هزاران نفر شاهد هالۀ نور بوده اند.
شاید بر حسب اتفاق گذر احمدی نژاد آنجا افتاده بود که هالۀ همیشه حاضرش اینبار برای ترساندن دنیا غول آسا پدیدار شد ؟ ویا اوباما هم هاله دارد و ماخبر نداشتیم . و چون پیشرفته هستند از این کشور به آن کشور حافظ عزیز دردانۀ ماست . خصوصأ که پای جایزه گرفتن هم درمیان بود.
هاله او چنان بزرگ است که بالای سر قرار نمیگیرد . به آسمانی نیاز است .
شاید هم آنها امام زمان دارند ویا امام زمان آنها را دارد... ؟ از قرار معلوم امام زمان هوای تمام سران کشورها را دارد. و چون قرار است در 2012 د نیا به پایان رسد ؟ هر چه بزرگتر خود را نمایان میکند.
آیا اینقدر مردم کرۀ زمین احمق جلوه میکنند؟ که وسائل امنیتی اشان درقالب هالۀ نور سترگ ما راخیره و خرکند ؟ یعنی ما بفکرمان نمیرسد که اینها برای حفاظت پادشاه صلح است ؟ ویا برای حواس پرت کردن ملت و تظاهرات نکردن مردم بخاطر اعزام نیروهای نظامی آمریکا به اففانستان نبود؟ آنهم درست همزمان با اهدای جایزه صلح ؟ گویا کمیته جایزه نوبل تصمیم گرفته هرکسی که کشکر کشی بیشتری بکند کاندید نماید که نور چشم ما هم نمونه بارزش است .
اما به ما چه ، هر کاری میخواهند بکنند .
این نور مشهورخاص پیامبران است و مردم گریز . واگر ظهور کند برای ایجاد ترس و وحشت است و میخواهد یا بهشت یا جهنم را یادآورکند.
اگر نیروی مافوق مریخی وجود دارند چرا در بالای زندان اوین و کهریزک قرار نمی گیرد؟
اگر این موجودات در فضا بسر میبرند یا آمریکایی هستند ویا از هم اکنون جبهۀ خود را مشخص کرده اند . این دیگر چه نور تاریکی است که کاری به ایرانیان و جهان سوم ندارند و بر سر آسمان بینوایان نمی تابد ؟
گمان می برید این خدای « نازا *» اینبار اتفاقی همان اطراف اسکاندیناوی در لاجورد لایتناهی نروژ نور زائید ؟
شاید من پارا «نــــور» یا ** شدم ؟ که همه چیز را می کاوم ؟ اما دیگر تمام اعتقادم را این نور از من گرفته است . نوری که همه چیز را می بیند و روشنایی وظیفۀ اول اوست .اما این کره خاکی را خر خاکی حساب کرده است و بس .
Nasa*
Paranoia **
نوشته : عنکبوت گویا

۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

هــــــوای شــــا نـــــزدهــــم

سازمان هواشناسی ایران ، از آلودگی شدید هوای اسلامی در کشور خبر داد .
تمامی مراکز دولتی و آموزشی دولتی و غیر دولتی استان تهران و دیگر شهرهای ایران بعلت وضعیت هشدار هوای خطرناک ، روز دوشنبه 16 آذر تعطیل میباشند. از این رو برقراری هر گونه نماز جماعت در هر زمان بعلت خـــروج احتمالی گـازهای مسموم کننده ممنوع شده است .
این مرکز یک علت آلودگی را گازهای مشتمل از آروغ های بیش ازحد ملایان در افراط مفت خوری تخمین زده اند . سبب دیگری که هوای ایران را تا این حد غیر قابل استنشاق کرده است خرو پف های حرام پس از چاپیدن های حلال است .
در این خصوص با تاکید و اندازه گیرهای خاص از نفس کثیف مزدوران حکومت ، هرگونه تجمع بسیجیان در روز ودر خیابان ها معلق اعلام شد.
پیش بینی میشود که این آلودگی آخوندی معرض تمام بیماری هاست و نشان میدهد که مسمومیت ناشی از آن جنبه ها ی دیگر زندگی ما را اشفال کند.
هم اکنون با بارش خون زنان و مردان کشور این آلودگی روبه بهبود است و احتمال میرود که تا چندما ه دیگر این آلودگی مذهبی رو به کاهش و انهدام خواهد گذاشت .
روند افزایشی این خفقان باعث بیماری های جنون آمیز مذهبی است . در این حالت بیمار تحت تاثیر تابش شدید ناشی از ثروت بید لیل بیدرنگ بر پـای د یگران اسلحه میکشد . البته انتظار می رود ، مزدورانی که مستقیمأ در شعاع بخار ات دهان رهبر قرارمیگیرند وضعیت مناسبی برای کنترل هوای مغزی خود ندارند. ضمنأ جنون موتور سوارها نیز یکی از علائم آلودگی دینی است که مسلمأ افراد تهی مغز و کوته فکر بیشتر در معرض این دیوانگی قرار دارند . و از حضوردر ملع عام میبایست خودداری کنند.
قابل تذکر است که دیگر توبه ، روزه داری ، نذر، ذکات ، نماز حاجت ، علاج این نوع جنون دینی نمی باشد.
توجه خاص : یخ اعتراضات مرد م از شش ماه پیش باز شده است و سیل شعارها به آرامی تمام مناطق ایران را برداشته است . طوفان کوبنده ایی که ازهر چهارگوشه ایران در حال بر خاستن است خیمه های اسلام آخوندی را ا ز جا برخواهد کند . ما به مردان جوان و تیز هوش بسیج و سپاه که هنوز بخواب مسموم کننده دچار نشده اند هشدار میدهیم که در این خیمه براندازی شمشیر همیشه حاضر دین را زمین بگذارند . و در جهت نسیم خنک ملت همچون موجی آرام دو ش به دوش ، سد پوسیده حکومت را بشکنند . تا باران آزادی نکبت و انزجار سی ساله را بشوید .
سطح این دریای عظیم خروشان مردمی بالا آمده است . بشتابید و تا دیر نشده خود را از این بیماری جهل و ترس برهانید . دل رابه دریا بزنید و در زودن این آلودگی رودی به وسعت ایران بزرگ شویم .
فردا شانزدهم آذ رماه آسمان دل ایرانی صاف و روشن و نورانی است .
شرایط اضطراری را به تو سپاهی ، نظامی ، که ذرات معلق این هوای آلوده ایی اعلام میکنم . ابرهای سیاهت را با جرئت عقب زن و آسمانت را به ســیــز ِ آبــی ما بپیوند .
خورشید نزدیک است . روشنایی آزادی از خلال مــه تابش گرفته است . برخیز ...
نوشته : عنکبوت گویا