۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

رامـــیــن کــهــریــزک

اگر قرار باشد که روزی خدا جواب اینها را بدهد . اگر قرار است همینطور دست روی دست بگذاریم و این اخبار را فقط بشنویم . پس بشنوید و به انتظار جواب دادن خدا به آنها باشید . شاید آنروز ، روزی برسد .
خواندم : که انجام کلیه مراحل غسل و کفن‌کردن رامین پوراندرجانی پزشک کهریزک در تهران بدون حضور خانواده بوده و انتقال جسد تحت تدابیر امنیتی به تبریز انجام شده است ، عدم اجازه تعویض کفن به خانواده در تبریز، انجام مراسم دفن در فضایی امنیتی و تحت نظارت شدید مامورین انتظامی اینها مواردی هستند که سوالاتی جدی و بدون پاسخی را ایجاد می‌کنند
خوب بکند . مگر آنهارا که علنأ در وسط خیابان کشتند را هم کسی جواب داد که به این یکی بخواهند جواب دهند ؟ کارهای رژیم سوأل برانگیزاست و سکوت مردم حیرت انگیز.
هنگامیکه به سخنرانی این پزشک گوش میدهیم هیچ کلامی از سرداران دینی نمی کند . سخنانش را تنها با نام خدا آغاز میکند نه با کلامی از قرآن . از اساتید که برای قوت قلب آمده اند تشکر میکند نه از ملاها . از جالینوس و بقراط و ابو علی سینا می گوید نه از امام و رهبر . آنوقت میخواهید تصادفأ قلبش خودکشی ؟؟ نکند ؟ بالاخره جوانان ما یکی اش میمیرد و یکی اش مردار میشود و بقیه هم به غذب رهبر گرفتار میشود .... خیلی راحت خانواده ها را از مرگ عزیزانشان ترسانده اند . در حالیکه این عزیزان ؛ سی سالی است پس از رسیدن به بلوغ مرده اند . اما چه سود ، می نویسیم و شرح میدهیم . مرگ این ، اعدام آن . اسارت این و خودکشی آن . همینطور ذره ذره میکشند و میروند و بروی خود هم نمیآورند . تازه اینها کسانی هستند که دولت نمیتواند پنهانی بکشد و دفن کند . حالا فکر کنید چه کسانی را که نه اسم دارند و نه پزشک کهریزک اند و تنها جوانی دلیر اند را چطور براحتی سربه نیست میکند . و باز ما از جای خود تکان نمیخوریم . و دم بر نمی آوریم . اما .... روزی خواهد رسید که فرزند کسی را خواهند کشت ....و انگشت جایی خواهند گذاشت که نباید.... اوچه کسی است و چه زمانی این اتفاق خواهد افتاد را نمیدانم ؟ همیشه قطره ایی اضافی ، سیلی را جاری میکند . اما افسوس .... مگر دیگر چه باید بشود ؟ تا کاسه صبر ما ایرانیان تمام شود ؟ دیگر چه بر سرمان باید بیاید تا راه بیافتیم ؟ و مشت حقیقی عدل جویی امان را بسوی آسمان ایران بلند کنیم؟ و روح سرکشمان را فریاد دهیم ؟ بی اسلحه ، بی صلاح ، اما بی پروا .... خود را از این دوزخ رژیم نجات دهیم . چه باید بشود ؟ دیگر چه باید بشود ؟
سخنرانی را مین کهریزک ، آدمی را میلرزاند . ما خیلی چیزها را شنیده ایم ... اما او دیده است . اگر هم سکته کرده باشد بعید نیست إإإ آرواره های خرد شده ....، شکم های پاره شده ....، اینها همه طاقت میخواهد . کسی که هفت سال درس بخواند و می گوید اگر باز به سالهای قبل برگردد همین راه را انتخاب خواهد کرد .... پس اگر زنده میماند کاری را که می بایست میکرد .... من نمی فهمم اینها دیگر به پزشک چه نیازی دارند ؟ بکشید و بروید دیگر .....

آیا هیچ کس ، حتی مهندس موسوی نباید در مورد این آدمشکی علنی و جنایت پلید ، شدیدا در یکی از همان اعلامیه ها واکنش مدنی نشان بدهند ؟ جان یک آدم وظیفه‌ شناس از دست رفته ، بادمجان که نبوده است .
آیا مرگ این پزشک برای دیگر کارکنان زندان ها درس میشود ؟ آیا به عاقبت خود فکر کرده اند؟. به روزی که دیگر چیزی تـه کیسه نماند تا سبیل همه را چرب کنند ؟؟؟ سکته ها در انتظارشان است .....
پاسداران و نظامیان که سرسپرده های رژیم اند ، بسیجی ها و زندانبانان ، آنها اساتیدی نداشتند که روحی در آنها بدمد که عاشقانه بوطن خدمت کنند ؟؟ در آنها روح ِ اندوختن دمیده شده است و کوری و خیانت در قلب و چشمهاشان خزیده است ...
امروز نباید فقط صدای ما درآید . می بایست فریاد ما درآید . این زهر چشمی است برای سرکوب کردن تمام پزشکان و پرستاران قسم خورده که وفاداریشان به امداد جهانگیر است .
بازاریان عزیز که پایه های اقتصاد ایران همچنان بر شانه هایشان سنگینی می کند بحدی که دیگر توان بر خاستن و شرکت در اعتراضات را ندارند . یا خط واحد ایران ویا صنف معلمان ، ودیگر اصناف که وجودشان برای اقتصاد ایران ضروری است که میتواند با اعتصاب ضربه ایی جانانه به دولت بزند . همۀ شما ها را که نمیتوانند با هم زندانی کنند . آیا وظیفۀ وطن پرستی راهم مثل آداب نما ز باید به شما دیکته کرد ؟؟ وطن فروشی قشر میخواهد . وطن پرستی هم همینطور.
وای برما.... خاک ایران برسر ما .... که جز بردن نامش کاری برایش نکرده ایم .
هم اکنون چشم ایران بر نسل جوانی است که خود را در قبال کشور و مردم مسئول می داند .
نجات از این گرداب بدست شماست .
ایران ِ جوان این شهامت رادر وجود خود دارد و نیازی به جستجوی آن نیست .
سرنوشت نهایی ایران بدست شماست . تکیه بر شما کرده ایم .

نوشته : عنکبوت گویا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر