۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

شیــــطــان در بـــهشــــت

هرنوع خبری در مورد ایران میخوانیم ، سخن پردازی در مورد آن وجود دارد که هیچ ،هر بار هم آدم شاخ در می آورد و از سازمان دهی حکومت آخوندی حیرت میکند .
البته مدتهاست و خصوصأ در این یکسال دیگر شاخ های مردم که در آمده ، تو نرفته است . بس که کارهای رژیم یااز روی حماقت است یا وحشیگری .
هر سخنرانی از ا.ن ویا خ.ر ( حقیقتأ مخفف نام آنها بهشان میخورد) که میشنویم ویا میخوانیم . گل از گل مان می شکوفد . چطور ممکن است اینهمه دروغ از یک مغز تراووش کند . حتی مغز خر هم ( خود حیوان را میگویم ) دچار این بحران محمل بافی نمیشود . این دو نفر واقعا که اشرف حیوانات هستند .
حالا دیگر برای مردم نام شیطان نام محترمی است و یواش یواش جزو پیامبران حساب خواهد شد . ایشان از صفت خود در برابر رژیم خمینی استعفا داده است چون فهمیده که به گرد پای این تبهکاران نخواهد رسید . آنها آبا و اجداد و بچه و بچه زاده و نبیره ونتیجه بچه شیطان را یکجا در تک تک شان دارند . دیگر سی سال است که شیطان بیکار و بیعار وسط مردم می پلکد و نمیتواند کسی را گول بزند . بسکه نوچه های نظام در کار فریفتن و کلاه گذاشتن حرفه ای هستند . سردمداران نظام خود شیطان راهم درس میدهند و جایی برای ایشان باقی نمانده است .
بنده خدا ، منظورم شیطان خدا ، تقاضای فرجام کرده است . و البته در درگاه پروردگار قبول افتاده است . چه به او بگویند ویا به چه بهانه ایی این بار به بهشت راهش ندهند ؟ ایشان یکزمانی یک غلطی کرد وسر یک سیب ،حالا نمیدانم سیب گلاب بوده یا گرانی اسمیت یا ...فرق نمی کند، بهرحال به خاطر یک عدد میوه ناقابل بوده که محکوم به زندگی در زمین و در میان آدمها شد و از مقام جلیل خود که فرشته مقرب بود عزل گشت.ولی حالا دیگر خداوند متعال دهانش بسته شده و نمی داند نام شیطان را که از لحاظ معنایی کفاف ظالمان حاکم بر ایران را نمیدهد به کدام یک از سردمداران این حکومت بدهد .
مردک بنام رهبر مسلمین آن بالا نشسته است و بنام اسلام که نام کمی برای عربها نیست و اگر توهین به قرآن و یا پیامبرشان کنی سرت را می برند و مثل سلمان رشدی تحت تعقیب ابدی تا رسیدن به جهنم قرار خواهی گرفت ، هی دستور و هی نهی از منکرات از توضیح المسائلش در می آورد . و با پررویی و بدون در نظر گرفتن شکم گرسنه ملت داد سخن میدهد . وباز از نجات نظا م مرده ای حرف می زند که همه فدای قدرت آخوندی شوند .
خوب بهانه ایی دستش افتاده : دین . نفسش از جای گرم بلند میشود . حالا دیگر اعتراضات کارگران بی چیز را تلاش دشمنان علیه نظام اسلامی می نامد . آیا ممکن است بفرمائید چه کاری است که گرسنگان و درماندگان ایران می توانند انجام دهند تا منافق و خواص ومحارب معرفی نشوند ؟ سکوت برای رضای رهبر؟
هرکس چه معلم ، چه دانشجو ، چه کارگر ، چه زن ، همه دست به هر اقدامی برای به دست آوردن حقوق خود در برابرحکومت می زنند ، فورأ بهانه بدست دشمنان داده اند تا به بهانه مشکلات معترضان به عنوان اهرم فشار سیاسی برای براندازی نظام استفاده کنند إای کاش این طور بود . خاک بر سر این دشمن که در این سی سال موفق به براندازی شما نشد . و شما نه تنها مرگ که زجر و شکنجه و بی خانمانی برای مردم آفریدید .
مسلمانان دنیا باید شما را تحت تعقیب قراردهند وجایزه برای سر کافر شما بگذارند . که آبروی هرچه دین و خدا و اسلام و پیامبر و شهیداست را برده اید . آن کس که اسلام را به مسخره گرفته است ، شما هستید . شما هستید که منشأ هر گونه بدی را در قلب دین جا داده اید و حکومت میکنید .
هرکاری ملت میکند گناه است و تقاص پس میدهد و هر کاری که باند حکومتی میکند جزو دستورات نجات نظام است . تمام کردار و رفتار و حتی افکار مردم باید تحت نظارت مستقیم شما باشد اما ثروت ملت را به تارج بردن به کسی ربطی ندارد و این هم حتمأ برای حفظ نظام اسلامی قلابی اتان است .
ارتباط صمیمی نظام و کارگران را هم که در سخنان گهر بار خ.ر شنیدید این هم باز یکی از ترفندهای خرکردن است . حتما از روی همین صمیمت و دوستی است که حقوق ماهیانه اشان را بالا می کشند . رهبر زنده باشد و خانوده کارگران ژنده پوش و بی نان و نوا. مهم نیست . برای حفظ نظام است .
نوشته عنکبوت گویا
این مقاله در اردیبهشت ماه 1389 در بخش « مقاله شما » در کیهان لندن چاپ شده است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر