۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

چشمانش را بسته بود وبه مردی که تمام جوانی ونیروی قلبی اش را به باد داده بود نگاه نمی کرد. دیگر چیزی برای نگاه کردن نمانده بود. آنچه می بایست ببیند در این سالها دیده بود:
تو پیامبر زندگیم بودی اما چه پیامی برجای گذاشتی؟ من نه سال است مرده ام. امروزتنها جسم من را به دار آویختند...
سرت را به پائین انداخته بودی. هر چند نگاه ات دیگر دلم را نمی لرزاند، اما تعجبم از شرمی است که درپلکهای افتاده می دیدم؟ تو با وقاحت تمام سرنوشت مرا در چنگال خود داشتی. و هم اکنون در این لحظات واپسین بدون نگاه بامن وداع میگویی.
مردسالار...چرا چشمان ات را ازدیدن مرگ من محروم میداری؟ بازمثل همیشه نمیخواهی چیزی را ببینی؟ یا بهتر است نبینی؟ میترسی چشمان ات با من سخن گویند؟ وراز دلت را بر ملا سازند؟ یا بیم آن داری که چهره ام، عشق را به چشمان ات یاد آورد؟ که تاب از دست دهی؟ و فریاد زنی که شهلا من هنوز دوست ات دارم. شهلا مرا ببخش که نمیتوانم سهم عشق ام را در مردن ات بدهم؟
از چه می هراسیدی؟ ازمن؟ منکه میرفتم و فرصتی برای نگاه تو و سنجیدن عشق تو نداشتم. نگاه من بر تودیگر چیزی را تغییر نمیداد. اما نگاه تو،میتوانست هدیۀ کوچک یک عشق به یاد ماندنی باشد.
امروز چه میکنی؟ آیا تمام قرارهای ات را بهم میزنی ؟ حوصله بچه هارا نداری؟ آیا امروز تمام خاطرات مان به یادت خواهد آمد؟ لحظه های مان را؟ بوسه های مان را؟ که در آغوش ام لم میدادی. و صدای نفسهای ات را که آرام میشدند هنگامیکه ترا به نرمی نوازش می کردم. گویی که من آخرین پناهگاه تو بودم؟ چشمان ات، زمین ِ زیر پای ات را می نگریست ، تا آسمانی که مرا با خود می برد نبینی. راستی امروز چه میکنی؟ شاید در این سالها، تنها روز وتنها لحظه ایی که بمن اندیشیدی همین امروز درزمان رفتن من بود؟
من ترا با پرسش ها و نگاه شماتت گر تنها می گذارم. سهم خود را از زندگی گرفته ام وتقاص دوست داشتن را هر گونه که بودپرداخته ام. دریافتم که ترازوی عشق همیشه برابر نیست. و« دوستت دارم »عین واقعیت نیست. اما خوشحالم که واژۀ عاشق را به عشق فهماندم. نه تنها قلبم را که جان و زندگیم را در راه محبت نثار کردم. عشق به من وفادار بود و من به او.
زندان عشق وتمام مخلفات اش را بیش از هرعاشق ایرانی در قصه ها به جا گذاشتم .
زندگی نوین شما با مرگ من آغاز میشود. پایان سالها انتظار، سالها بی تابی ِ لحظه ایی که چهارپایه در زیر پای من سُر میخورد. تمام شد.
دیگر میتوان به خندۀ لاله های جوان امیدوار بود. منبعد با نیرویی که مرگ من برای شما می آورد، روزها آغاز میشوند.و قلبها آرامش می گیرند. و دستها از نفرین دست بر می دارند.
من اگر گریستم،اگر فریاد زدم از بی پناهی بود.از تنهایی یک زن...چون زن بود.
جسم من سرد وساکت و بی فریاد در صندوقی آهنین خاموش خوابیده است...
از تمامی زندان ها گریختم ...
من سالها دوستت داشتم تا باقی عمرت را درزیر نگاه نفرت بارهررهگذربسر کنی. چه سرانجامی در انتظار توست؟
پسرت میر غضب شد...از اینکه آمیزه های دینی اتان به او هم به ارث رسید . تبریک

چاپ شده در تاریخ دهم آذرماه هشتادو نه درکیهان لندن

۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

بــریــم دنــبـــال مـــهـــدی (گرٌچه سـلاموعًجًـله )

اسعد بن زراره* که از شاگردان و اصحاب بزرگ امام محمد باقر بوده است از قول او ده نشانه** امام بودن را نقل می کند. این علائم برای مسلمانان شیعه ایرانی ازسخن گفتن عیسی در گهواره معتبرتر و به مذاق شان خوش ترآمده است. شاید هم چون به آسانی قابل بررسی بوده است. از این روست که امامان ایرانی گنبدهاشان همیشه دائر و حرمشان پر از اسکناس است.
لطف و مهربانی خدا بسیار شامل ما ایرانیان بوده است که در قرن بیستم دو امام دیگر هم برایمان ارسال شد. یکی ازفرنگ آمد، که بی شک در فرانسه و یا پس از پیاده شدن از هواپیما علائم امام بودنش بررسی شده است. هر چند مشخصاتش ازهمان اول هم به باقی امامان نزدیک بود.
این آخری را هم که متاسفانه قدرش را نمی دانیم و تلاشش را مبنی برافزایش تعداد امام شیعیان نمی بینیم. اوسخاوتمندانه سعی دارد امام مجتبی را برای دوره آخر زمان به ما تقدیم کند و ما نمک به حرام ها رد می کنیم. بیائید کاری نکنیم که مجتبی هم مثل اون یکی غیب شود.
اما من حقیقتأ نگران مهدی جان هستم. میگم نکند ایشان در این هزار و چهارصد سال یک جایی خوابش برده و بیدار نمیشه. البته خیلی سعی کردم از طریق فیس بوک پیداش کنم. اما هیچ نتیجه ای نداد. عده ای هم چون فقط نامشان مهدی بود خواستند خودشون را غایب جا بزنند. اما حتا یکی از علائم رو هم نداشتند.
آخه باید چه خاکی بر سرمان بکنیم. کاش حداقل ولایت فقیه می رفت دنبالش. از او محرم تر کسی راسراغ ندارم. این تنها راه چاره است. البته برای احتیاط و اینکه درگیر نبرد تن به تن با مهدی جان نشود، بهتر است نشانه هایی حاکی از ولایت ولی بودنش را با خود همراه ببرد: همین که یک دست ندارد خودش علامت امام معلول است، عکس امام قبلیه، یکی دو تا پاسدارجانباز، از این جور چیزها دیگه.
باید مواظب بود که مهدی یک هو از خواب نپره و یا از پشت دیوارظاهر نشه و ولایت فقیه مارو بگیره نفله کنه و یا گروگان نگه داره و یا بخواد که بعدأ هر دو با هم ظهور کنند. اونوقت دیگه باید منتظر دو نفر شد. شاید هم دچار افسردگی شدید شده چیزی که این روزها بعید نیست و به کل ملت مسلمان شیعه را فراموش کرده، یا اینکه شیطان و روح عمر و ابوبکر و یزید و اینها مشکلی براش پیش آوردند .آخه این که نشد کار که ما شیعیان فقط در «انتظارظهور» بنشینیم. کم کم دارم نگران میشم. چشم به راه ایشان ماندن که نشد عشق به مهدی. عشق واقعی دیگر الان حکم می کند که بریم دنبالشون و هر طوری هست راضی اش کنیم که بیاد .آخه این همه درانتظارگذاشتن یک ملت، مرام یک امام واقعی نیست. دیگه چقدر می خواد که دنیا رو کفر برداره. بی ناموسی از در و دیوار دنیا می ریزه. هر چی هم که آخوند ها اولتیماتوم میدن به زنها، فایده نداره. چقدرخدا سیل، زلزله ، وبا و مریضی های جور واجور وغیره و غیره بفرسته؟ دیگه هیچ بلایی نمونده که نازل نکرده باشه، تازه فایده هم نداشته و نداره. دیگه وقتش رسیده که خودش بیاد. خسته شدیم. نفسمون بریده شد و چشممون به در خشک. آخه بنده خدا خامنه ای هم عمرنوح که نداره. اصلا همین که میره دنبال مهدی جون کلی فداکاری اسلامیه. میدونم که هنوز کمی دلخوره که چرا اون هاله را بالای سر احمد فرستاد، ولی حتمأ خیری توی کاربوده و صلاح شیعیان در آن بوده که هاله خانوم روی کله احمدی درآد. درعوض وقتی ایشان با ماشین شیک و گرانقیمت اش بره دنبال امام زمان، و وقتی امام غایب حسابی خستگی در کرد، اونوقت می فهمه هاله رو باید به کی تقدیم می کرد. آخه دیگه قباحت داره ما بذاریم بدون تشریفات ظهور کنه. امام آخریه با ایر فرانس اومد، حضرت ولایت فقیه که دیکتاتوریش خوبه ، بهتره راننده و سپاه و لشکر رسول الله را همه با هم به بدرقه بفرستیم . اینطوری آمریکا و انگلیس حسابی حالشون گرفته میشه و میفهمن وقتی هی ما می گفتیم ًمهدی میاد مهدی میاد ً یعنی چی و چه جوری میاد. حالا بیا حالشوببر ... فوتینا.
به محض رسیدن هم هر ده تا علامت امام بودن رو میدیم رادان چک ولایت فقیه اوکی کنه.
حالا علامت ها:
اولین علامت: مادر زاد ختنه شده دنیا میان. این، با یک شب در کهریزک حله.
دومین علامت : با کف دست بر زمین فرود میان، مثل تو سیرک ها.
سومین: در خواب جنب نمی شوند. باید یک شب صبرکنیم و ببینیم. البته همون شب اول معلوم میشه، بعد از هزار و چهار صدسال ... و با دیدن این همه بد حجاب...
چهارمین: یه کم سخته و ممکن است از درک رادان و شعور ولایت فقیه برنیاد که بفهمند چشمش می خوابد اما دلش بیداراست. خوب یه کاریش می کنیم. اینجا هم تقلب جایز است.
پنجمین نشانه: خمیازه نمی کشد. خوب معلومه اگر تمام این مدت خواب بوده، بازهم خسته اش باشه ؟
ششمین : ازپشت سر مانند جلو می بیند. یعنی یا چهار چشم دارد، یا با دوچشم جلویی عقب را هم می بیند، یا اینکه بایک چشم جلو وبا دیگری عقب را می نگرد.
اما هفتمین نشانه را برای امتحان کنندگانش عشق است: مدفوعش بوی مشک دارد...
و هشتمین علامت: زمین برای محافظت اش او را می بلعد. تصور کنید این آزمایش چه دردسرهایی دارد، دفعه اول آسمون غیبش کرد حالا زمین. آخه کسی که بعد ازقرن ها و تازه به میل خود ظهور می کند ازترس کی میره زیر زمین و قایم میشه؟ یعنی دوباره ملت رو سرکار بذاره؟!
نهمین علامت: اگر زره فرستاده الله را بپوشد اندازه اش باشد چراکه برای دیگران یا کوتاه است و یا بلند. بنابراین مهدی ما سایز آدمیزاد را ندارد و دوخت دست الله تن شان می رود. شانل و دیور و «مید این ایران» تنش نمی ره.
دهمین نشانه: به طرز عجیبی شگفت آور است: اگر، نمیرد محدث شود. اگر...، یعنی تا زنده هست حدیث گوباقی خواهد ماند. پس امکان مرگ ایشان هست. از این جهت نگرانم نکنه اتفاقی افتاده باشه. اما خدا رحم کند که اگر زنده بماند دیگه کی میتونه گوش بده و تازه چه حدیثی را می خواد بگه که ما از حداقل دو میلیون آخوند نشنیده باشیم؟!

بوی مشک امامان شیعه قرنها ست ایران را برداشته واین غایبی که «مظهر تبلور انتظار» است نیز پدرمان را پیش چشم مون آورده است.
این همه سوأل حول وحوش سه بار سفرخامنه ای به قم و این همه جنجال برای گرفتن گواهی و عدم سوء سابقه ولایت فقیه و چندین کارنامه برای عرضه کردن خدمت مهدی جان بوده است.
حالا راضی شدید؟ می خواستیم سورپریز کنیم، نگذاشتید.
------------------------------------------------------------------------
* خودتان برید رو اینترنت نگاه کنید.
** ده نشانه امام بودن دراصول کافی/کتاب الحجه/باب موالید الائمه


این مقاله در آذر ماه هشتادونه در کیهان لندن بانام سایه هدایت به چاپ رسیده است

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

کیـــــش و مــــــات

در روزهای اخیر شاهد آن بودیم که جعفر پناهی به خواست خود رسید . نه به دلیل هنرمند بودنش ، بلکه از آن رو که میدانست چه میخواهد و چگونه باید بخواهد. دیدیم که چگونه حکومت وقتی می بیند کسی زیر بار زورش نمی رود مجبور به عقب نشینی است . به این که جعفر پناهی باشی یا نباشی ربطی ندارد . کار او را میتوان یک اعتراض بحق ، بموقع و بدون خشونت تلقی کرد.
زمان آن فرا رسیده است که استقامت و پایداری را از کسی که می شناسیم و به چشم خود موفقیت اش را دیده ایم فرا گیریم . او به نوعی هنرپیشه زندگی خویش است و فیلم بازی نمی کند . بدین گونه این بار قدرت یک انسان را به نمایش گذاشت و زندانی روزگار خویش نشد . آموزگار ی شد تا مبارزه کردن را به تماشاچیان بیاموزد . حرکت او پیامی است گویا .
جعفر پناهی مهره ای است که رژیم قدرتش را به او باخت . جریانات این چند روز اخیر به ما نشان داد که همه چیز امکان پذیر است . او را میتوان به نوعی سمبل اعتراض بدون خشونت نامید.
و در حال حاضراین مجید توکلی است که دولت حقیر را به مضحکه گرفته است .او جان برکف ، در میان مرگ و زندگی به کلام آزاد ِ آزادی ، جان تازه ایی بخشیده است . و ایران، خاموش وببدار ، چشم براه بهبودی اوست .
شمع کوچکی که هم اکنون ، او و کوهیار گودرزی و یارانشان بنوبت بر می افروزند، شعلۀ کوچک امیدی است که دلهای ایرانی را نوید رهایی می دهد.
هدف جعفر پناهی، رساندن خویش به صندلی هیئت داوران فستیوال کن نبود. اوبا یک حرکت ساده، تو دهنی محکمی به حکومت زده و اوج ناتوانی آنها را به تصویر کشیده است ( تا بفهمند که هیچ غلطی نمیتوانند بکنند) ... او راهی صحیح وروشن برای مقاومت در برابر بی عدالتی را به نمایش می گذارد: میلیونها جعفر پناهی میتوان داشت . همه را که نمیتوانند به زندان افکنند ویا به دار آویزند. اگر نظام شکنجه را دارد، اعتصاب معترضین نیزبه نوعی شکنجه ی دستگاه حاکم است. همانگونه که پناهی آنها را به زانو در آورد.
این نمودی از هنر یک هنرمند ایرانی است که ناچار است راه زیستن در نظامی تمامیت خواه و نیزچگونگی مقابله با ستم آنها را بیابد .
و هم اکنون مجید توکلی، این مبارز دوست داشتنی و درکنارش به همرا ه او مادرش به این روش مبارزه گرویده اند. با این تفاوت که از شهرت جعفر پناهی وروابط گسترده ی جهانی اش بی بهره اند .
بیایید همانطور که با چادر بسر کردن ، مجید توکلی شدیم . در اعتصاب او نیز درعمل مجید توکلی شویم ! او را تنها نگذاریم و در تمام دنیا مجید شویم . زنجیرها را یکی پس از دیگری به پای حکومت ببندیم . تک سرباز دلیر مان را در این بازی سیاسی شطرنج تنها نگذاریم .
احساس نیک و کلام راسخ این انسان عدالت خواه و وطن دوست است که اورا بر تخت درمانگاه اوین زنجیر کرده است . اندیشه های او بر سقف پوک حکومت سنگین می آید. فضای دانشگاه را روشن میکند و زندانبان را اسیر وجود خویش می سازد .
نیازی نیست به خیابان بریزیم و کشته دهیم و تارو مارشویم و فرصت پیروزی های تصنعی به وطن فروشان دهیم . در سالگرد انتخابات اعتصابات سرتاسری بزرگترین ضربه به نظام است. توکل به مجید کنیم .
دفاع از وطن، تنها به جنگ با دشمن خارجی خلاصه نمی شود . بر هر دانشجو، دبیرستانی، بازاری، معلم، کارگراست که همانند یک سربا ز شریف و متعهد به مبارزه در راه آزاد سازی وطن بر خیزد. سربازان نیروی انتظامی و پلیس ،« سه پاه پاسداران و بس جیری ِآن » خود در اسارت نظام هستند . آنها ، شرافت را سا نسور کرده اند . و کلمه دفاع را از کنار نام شریف « سرباز » حذف کرده اند.
بیائید یکدیگر را تنها نگذاریم . بیائید قلب ایرانمان را پیش از اینکه از حرکت باز ایستد، نجات دهیم .
یکسال است که فریاد میزنیم و کشته میدهیم . تا مبادا خون نداها و امیر ها و سهراب ها هدر شود . با قربانیان شکنجه و تجاوز و اعدام همدرد ی میکنیم . رژیم را از عکس العمل های نا بهنگاممان می هراسانیم اما به وضوح مشاهده می کنیم که به اصطلاح" کک اش هم نمی گزد". در این میان گه گاه ناله های زندانیان را از لابلای میله های اوین و زندان رجایی شهر میشنویم . آنها زجه میکشند ، ما ناله می شنویم ... آنان ضامن آزادی هستند که در چند قدمی ایران ایستاده و گروگان سکوت ملت ایران است. نگذاریم نامشان به فهرست کشته ها ی حکومت اضافه شود! این فرصت را به جلادان ندهیم! مهر سکوت را از لب بگشائیم . غیرت و دلاوری ایران کهن را به دلها باز گردانیم . قلب ِ جوانان ما پشت دیوارحکومت، در خون طپیده است . آنها پیشمرگان پارسی اند . برای شکستن این سکوت ، به چند هزار کشته و اعدامی و زندانی دیگر نیاز داریم؟ تا چه حد وجدان ایرانی باید در خون فرو رود تا حقارت سکوت را استفراغ کند؟ اسارت زندانیان در کنار این سکوت مستحکم شده است.
تاریخ آینده ایران به چه افتخار خواهد کرد ؟
نوشته : عنکبوت گویا

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

فــــتـــــوای مـــــــرگ

در سحر گاه یکشنبه هشتم ماه می ، روز مادر ، ساعت پنج صبح هنگامیکه اکثر ملت ایران خواب بودند ، نظام ، پنج جان گرم را به سردی نشاند . هیچ فریادی طناب را پاره نکرد ، تنها ناله مادران در گلو پیچید و قلب اشان را به انهدام کشید.
اما سکوت همچنان در فضای آسمان ایران ادامه دارد ...
آیا بایستی صرفأ رهبر جنبش بود تا به اعدام ها اعتراض کنیم . ویا مردم را به تحصن بخوانیم ؟ فردی که در انتخابات شرکت می کند بی گمان مرد سیاست است و در قلب خود قبل از هرچیز عشق به وطن و مردم آن را در دل می پروراند .
اصلاح طلب یعنی چه ؟ آیا آنها میخواهند نظام را اصلاح کنند ؟ روش حکومت را ؟ یا اسلام را از جمهوری اشان حذف کنند؟ کجای کار نظام برای اصلاح طلبان مشکل ایجاد کرده است ؟ در طول تاریخ همیشه شمشیر ِ اسلام زبان گشوده است ؟شاید منظور از اصلاح طلب بودن ، اصلاح طلب مردم از دولت است ؟
آیا اگر یکی از این دونامزد بازنده رئیس جمهور می شد،اوضاع ایران فرق میکرد ؟ به چه اقداماتی دست می زدند و چه نتایجی به ثمر می رساندند ؟ آیا دیگر اعدام نبود ؟ زندان ها ویران می شدند ؟ روزنامه نگار می توانست آزادانه بنویسد ؟ حقوق بشر به فعالیت خود تحقق می یافت ؟ چقدر در سرنوشت ایران و ایرانی مؤثر بودند که حالا نمی توانند باشند؟

مرد سیاست ، بقال محله نیست که بشود با او چانه زد . مردسیاست بودن قدرت درایستادگی و استقامت می خواهد و فرد بایستی واجد شرایط خاصی باشد . سوء تعبیر نشود و سران حکومت از خوشحالی بال در نیاورند که سیاستمدارند وسی سال در سیاست جا خوش کرده اند . اینجا منظور مردان واقعی و وطن پرست است نه آن کس که از ده سالگی تا نشاندنش بر صندلی تقلب می کرده است .
آقای رضایی ، همان اول خیال مرد م را راحت کردو رفت پی کارش . هم این دنیا را دارد و هم آن دنیا را . اما آقای موسوی ، شما که نسبت به تقلب در انتخابات واکنش نشان دادید، آیا سیاست گاهی چند بیانیه بیرون دادن در طلب حق مردم است یا اعتراض به تقلب در رای هاست؟
آقای کروبی آیا هنوز قصد باز کردن مشت دولت را دارید ؟ دولتی که طشت رسوایی اش از بام بر زمین افتاده است ؟اگرشما هنوز امید به انتخابات دوباره دارید ، بهتر است به نذر یک سفر حج روی بیاورید تا شاید پیامبر حاجت شما را برآورده سازد . اما با نگاهی به سخنان و فریادهای خانم رهنورد ( باز هم قربان شرف یک زن ) ، ملت ایران احساس میکند که نه ، شما حق مرد م را طلب میکنید و علیه ظلم و ستم می جنگید . اما در برابر برخی از اعمال رژیم چنان سکوت کرده اید که واقعأ ما مردم مبهوت مانده ایم . گویی ، میخواهید یک کارهایی انجام دهید اما آستین عبایتان لای در نظام گیر کرده است . ویا تا بیایید و بجنبید و یک بیانیه صادر کنید ، بلای بعدی دولت نازل شده و شما گیج و حیران می مانید که چه کنید ؟
ازچه واهمه دارید ؟ از دست دادن مقام ؟ نفرت نظام ؟ نابودی اسلام ؟ مرد ِ سیاست در فکر فرو نمیرود ،غصه میخورد و می تازد ومی جنگد، مثل فرزاد مثل شیرین ، مثل فرهاد ، مهدی و علی و ... اینها هم ایرانی و آزادی خواه بودند .
آیا شما میر حسین و شیخ شجاع ، بین مؤمن بودن ، اصلاح طلب بودن و ایرانی بودن اول کدام هستید ؟
آیا اطلاع دارید که یک عده از مردم شما را دوست دارند؟ و درصدی ، هم ا یمان و هم علاقه ، هردو را بشما دارند ؟ آیا این برایتان مهم است ، جالب است ، یا الحمد الله ؟
نه نه ، این یک تست روانشناسی برای شناختن شما نیست . اما به عنوان یک ایرانی از خود می پرسم که شما چه می خواهید ؟ آیا با ملت هستید یا با نظام ؟ دیدن عکس مادر فرزاد کمانگر دل هر بیننده ایی را آتش می زند . آیا سر فرصت منت می گذارید ویک خط تسلیت برای بازماندگان وی می فرستید ؟ عدم صدور بیانیه در محکومیت اعدام ها، بزک و طرفداری از قانون اساسی و نظام است.

حکومتی که از همان ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ تا به امروز می کشد ، می زند ، وسرکوب می کند تا روی کار بماند .

در واقع یکی از مشکلات با شما این است که هم هستید وهم نیستید . مثل تار نازکی می مانید که هر لحظه ممکن است امید جنبش سبز را یا برای همیشه بگسلد ویا نگه دارد . این نخ نازک چقدر تاب خواهد آورد ؟ خدا داند ...
آیا می بایست رئیس جمهور شوید تا حامی مردم باشید ؟ این خود دوران آزمایشی است برای جان فدایان ایران . آقای کروبی ، آقای موسوی ، مردم ، در برابر نظام بی پناه هستند . اگر اندکی عشق به وطن دارید امروز است که باید به خیابان بروید ، امروز است که باید اولین نفر باشید . همین امروز تا خون این پنج نفر خشک نشده است سینه سپر کنید . عکس هایشان را در دست بگیرید و به خیابان بروید . نیازی نیست مرد م را دعوت کنید . خودشان خواهند آمد . نجات ایران اینگونه میسر است . اول سینه شما بایستی جلوی گلوله نظام بایستد و بعد جوانان ، نه برعکس إ چگونه قصد داشید ریاست این کشور را بر عهده داشته باشید ؟ آیا کشور را در دست دشمن رها می کردید ؟ الان که این کار را کرده اید .

از فردا روزهای معمولی شروع خواهند شد . برای بدرقه اعدام ها یی دیگر ...

نوشته : عنکبوت گویا

این مقاله در اردیبهشت هشتاد ونه در کیهان لندن منتشر شده است .
.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

شیــــطــان در بـــهشــــت

هرنوع خبری در مورد ایران میخوانیم ، سخن پردازی در مورد آن وجود دارد که هیچ ،هر بار هم آدم شاخ در می آورد و از سازمان دهی حکومت آخوندی حیرت میکند .
البته مدتهاست و خصوصأ در این یکسال دیگر شاخ های مردم که در آمده ، تو نرفته است . بس که کارهای رژیم یااز روی حماقت است یا وحشیگری .
هر سخنرانی از ا.ن ویا خ.ر ( حقیقتأ مخفف نام آنها بهشان میخورد) که میشنویم ویا میخوانیم . گل از گل مان می شکوفد . چطور ممکن است اینهمه دروغ از یک مغز تراووش کند . حتی مغز خر هم ( خود حیوان را میگویم ) دچار این بحران محمل بافی نمیشود . این دو نفر واقعا که اشرف حیوانات هستند .
حالا دیگر برای مردم نام شیطان نام محترمی است و یواش یواش جزو پیامبران حساب خواهد شد . ایشان از صفت خود در برابر رژیم خمینی استعفا داده است چون فهمیده که به گرد پای این تبهکاران نخواهد رسید . آنها آبا و اجداد و بچه و بچه زاده و نبیره ونتیجه بچه شیطان را یکجا در تک تک شان دارند . دیگر سی سال است که شیطان بیکار و بیعار وسط مردم می پلکد و نمیتواند کسی را گول بزند . بسکه نوچه های نظام در کار فریفتن و کلاه گذاشتن حرفه ای هستند . سردمداران نظام خود شیطان راهم درس میدهند و جایی برای ایشان باقی نمانده است .
بنده خدا ، منظورم شیطان خدا ، تقاضای فرجام کرده است . و البته در درگاه پروردگار قبول افتاده است . چه به او بگویند ویا به چه بهانه ایی این بار به بهشت راهش ندهند ؟ ایشان یکزمانی یک غلطی کرد وسر یک سیب ،حالا نمیدانم سیب گلاب بوده یا گرانی اسمیت یا ...فرق نمی کند، بهرحال به خاطر یک عدد میوه ناقابل بوده که محکوم به زندگی در زمین و در میان آدمها شد و از مقام جلیل خود که فرشته مقرب بود عزل گشت.ولی حالا دیگر خداوند متعال دهانش بسته شده و نمی داند نام شیطان را که از لحاظ معنایی کفاف ظالمان حاکم بر ایران را نمیدهد به کدام یک از سردمداران این حکومت بدهد .
مردک بنام رهبر مسلمین آن بالا نشسته است و بنام اسلام که نام کمی برای عربها نیست و اگر توهین به قرآن و یا پیامبرشان کنی سرت را می برند و مثل سلمان رشدی تحت تعقیب ابدی تا رسیدن به جهنم قرار خواهی گرفت ، هی دستور و هی نهی از منکرات از توضیح المسائلش در می آورد . و با پررویی و بدون در نظر گرفتن شکم گرسنه ملت داد سخن میدهد . وباز از نجات نظا م مرده ای حرف می زند که همه فدای قدرت آخوندی شوند .
خوب بهانه ایی دستش افتاده : دین . نفسش از جای گرم بلند میشود . حالا دیگر اعتراضات کارگران بی چیز را تلاش دشمنان علیه نظام اسلامی می نامد . آیا ممکن است بفرمائید چه کاری است که گرسنگان و درماندگان ایران می توانند انجام دهند تا منافق و خواص ومحارب معرفی نشوند ؟ سکوت برای رضای رهبر؟
هرکس چه معلم ، چه دانشجو ، چه کارگر ، چه زن ، همه دست به هر اقدامی برای به دست آوردن حقوق خود در برابرحکومت می زنند ، فورأ بهانه بدست دشمنان داده اند تا به بهانه مشکلات معترضان به عنوان اهرم فشار سیاسی برای براندازی نظام استفاده کنند إای کاش این طور بود . خاک بر سر این دشمن که در این سی سال موفق به براندازی شما نشد . و شما نه تنها مرگ که زجر و شکنجه و بی خانمانی برای مردم آفریدید .
مسلمانان دنیا باید شما را تحت تعقیب قراردهند وجایزه برای سر کافر شما بگذارند . که آبروی هرچه دین و خدا و اسلام و پیامبر و شهیداست را برده اید . آن کس که اسلام را به مسخره گرفته است ، شما هستید . شما هستید که منشأ هر گونه بدی را در قلب دین جا داده اید و حکومت میکنید .
هرکاری ملت میکند گناه است و تقاص پس میدهد و هر کاری که باند حکومتی میکند جزو دستورات نجات نظام است . تمام کردار و رفتار و حتی افکار مردم باید تحت نظارت مستقیم شما باشد اما ثروت ملت را به تارج بردن به کسی ربطی ندارد و این هم حتمأ برای حفظ نظام اسلامی قلابی اتان است .
ارتباط صمیمی نظام و کارگران را هم که در سخنان گهر بار خ.ر شنیدید این هم باز یکی از ترفندهای خرکردن است . حتما از روی همین صمیمت و دوستی است که حقوق ماهیانه اشان را بالا می کشند . رهبر زنده باشد و خانوده کارگران ژنده پوش و بی نان و نوا. مهم نیست . برای حفظ نظام است .
نوشته عنکبوت گویا
این مقاله در اردیبهشت ماه 1389 در بخش « مقاله شما » در کیهان لندن چاپ شده است .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

دیـــــــن چـــــــــــــــــرا نـــــــــــــــدارد

به چه علت مردم ایران از حوادث عجیب و غریبی که در کشور اتفاق می افتد در تعجب هستند ؟ کشوری که هیچ کاری را از روی قانون انجام نمی دهد ، چه جای تعجب دارد که چرا این شدو چرا آن شد ؟
این ها شوک نیست که ملت دریافت میکند . این ماجراها از هرنوع که باشد روند معمولی حکومت است .آیا شخصی پیدا میشود که مطمئن باشد که رژیم خوبی ملت را میخواهد ؟
نظام قبلأ حرفهایش را به مردم ایران زده است . هم از طریق رهبر وهم از طریق امام جمعه ها . حالا بگذارید به باقی کارهایشا ن برسند.
به چه کاری ؟ ایجاد یک حکومت اسلامی . مگر نه اینکه تقلب در جهت همین هدف بود ؟ پروژها را کنار هم بگذارید متوجه میشوید که دارند برنامه هایشان را پیش می برند . پروژه عفاف وحجاب : در یک حکومت اسلامی زنان باید باچادر سر کار بیایند . آنهم نه هرکاری . پروژه شهید پروری : بچه ها از مهد کودک باید به نحو حاکمیت اسلامی پرورش یابند . و از بدو تولد به جای لالایی نوار قرآن پخش شود و به جای پارک بردن و بازی کردن با آنها برای شنیدن خطبه به دانشگاه برده شوند . پروژه دانشگاه و حوضه علمیه : جدا سازی دانشگاهها و کنترل آن توسط فیضه قم . خود بخوان حدیث ... . هدفمند کردن یارانه ها : گرانی ، تورم ، بیکاری . اینها در برابر مشکلات و سختی هایی که امامان ما کشیدند هیچ است . اسلامی فکر کنید . دستگیری بهایی ، مسیحی ، یعنی چه ؟ یعنی این که در یک کشور اسلامی که برای سنگ انداختن ، تظاهرات ، نوشتن، محارب هستی ، برای دزدی دستت را قطع میکنند ، فتح المبین رواج است ، ادیان دیگر باید نابود شوند . نمیشود که قانون اسلامی را برای دیگر مذاهب اجرا کرد . آخر چرا نمی فهمید ؟
دریک حکومت اسلامی مجسمه حرام است . مسلم است که از غیب آنها را میدزدند . حالا ملت کجاست تا قدرت الهی حکومت دستش بیاید ؟ جایی که پشه بدون اجازه سپاه پر نمیزند ویا اگر عکسی پاره شود محارب را می یابند و اعدام میکنند ، براحتی مجسمه دزدیده می شود ؟
تعجب ندارد . زمانی که ملتی باورهای مذهبی دارد ، هر گونه حرفی را میتوان به او خوراند . و تا بیاید بفهمد که چه بسرش آمده قانون دیگری وضع میشود و حق بیشتری از او میگیرند . پس همان به که همین الان از اعتراض یا اعتصاب و یا تحریم دست بردارد. تا بدتر از این سرش نیامده است ...؟
به نظر من برای کمی آرامش ، بهتر است منبعد مردم ایران به خود بگویند که ما آنچه را که بر سرمان می آید پذیرفته ایم . و همین است که هست . نمیخواهی برو مستقیم اوین . جانبود برو کهریزک . اما دست از مقاومت های کوچک گروهی برداریم . یک دست صدا ندارد . نه بودجه مملکت را برای نظم و آرامش بهدر دهیم و نه جوانان را به کشتن و شکنجه بکشیم .
قهرمانان ایرانی نیز در کتابها همیشه یک تنه به پیشواز حق طلبی رفته اند . آرش کمانگیر ، کاوه آهنگر ، رستم ، و غیره همیشه نامشان به تنهایی برده شده وتنها بودند . ما به آنها افتخار میکنیم . اما یقین بدارید که آنها به مردم افتخار نمیکنند . هنوز که هنوز است دلیران ما تنها در میدان جنگ میتازند کجای تاریخ را سراغ دارید که مردم ایران به خواست خود قیام کرده باشد . همیشه تا ایران ایران بوده است گوش ایرانی به موعظه ، قلبش به رنج کشیدن و روزی اش دست خدا بوده است . از خودش کاری بر نمی آمده است . برایش تصمیم میگرند واواطاعت میکند . و به اطاعت هم عادت .
ملت عزیز ، به خانه که بر میگردید سخنی از نارضایتی بر لب نیاورید . زبان سرخ سرهای بسیار سبزی را تک تک به باد داده است . رحم کنید . و بدانید که در هنگام گله از دولت ، سهراب کوچکی شما را گوش میدهد و فردا به تنهایی با یک گلوله کشته خواهد شد ...
نوشته : عنکبوت گویا

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

1404 ســــــال ســــقــــوط ، ســال ...

دلسوزی های رژیم ما را کشته است . بچه های ایران یا گرسنه زیر پل ها خوابیده اند ویا معتاد بروی گوری دراز افتاده اند . و اینها یکریز برای آینده مردم خود را به آب و آتش می زنند و تا پانزده سال دیگر رئیس جمهور بدبخت را اجاره کرده اند . مردم ایران نمی خواهد بیش از این مزاحم این مرد « شًرّ » یف شود . باید چه کسی را ببیند ؟ .
اینها آنقدر جایشان سفت است که از هم اکنون خواب پانزده سال دیگر را هم دیده اند . انتخابات را بزور به خورد مردم دادند و در خفه کردن اعتراضات هم که کاملأ پیروز شدند . تنها همین مانده که درصحنه بودن رئیس جمهور را بمدت طولانی در سر مردم کنند که یکبار برای همیشه خط و نشان را کشیده باشند . و اگر کسی مخالف است و به خیال پایان یافتن چهار سال دوره ا.ن نشسته است ، بداند که از این خبر ها نیست و ایشان ماندنی هستند. چه جور هم ... نه یکبار، نه دوبار، بللکه سایه نحس اش را تا 1404 خواهیم داشت و بعد هم خدا بزرگ است .
بدین ترتیب درمیان همین بگیر و ببند ها خدمت مخالفان می رسند و تا پایان دوره دوم ا.ن ، هرچه معترض است یا روانه زندان میکنند یا قبرستان .
جناب ا.ن که پر تجربه و حرفه ای بود را بهتر است بر روی چشم نگه داریم و عاقبت اندیش باشیم و بدانیم که رئیس جمهور جدید تا بیاید تسلط پیدا کند و یاد بگیرد مردم بیچاره شدند . خودشان هم میدانندکه چه کسانی را سر کار میگذارند ...؟
ایشان ( ا.ن) که تا به حال جز ویران کردن ایران حاصلی نداشته است . مگرخود جناب از قدرت نفرت بهم زند و برود. شاید فرجی برای مردم شود . البته ناگفته نماند که این رزرو کردن صندلی قدرت از جانب سایت حامی مشایی بیهوده نیست . میخواستید که موسوی این پیشنهاد را بدهد ؟ نه خیر مشایی هم بعد ازرفیقش شروع به کاندید شدن خواهد کرد . این را همه بخوبی میدانیم . رئیس جمهور جدید با رهبر جدید : مجتبی خامنه ای
دیگر مردم چه میخواهند . ما روز بروز به اسلام ناب نزدیک میشویم . خودمان خواستار بهشت بودیم و دارند یکی یکی امان را با ارزانترین وسیله روانه میکنند .
بزودی لزومی در ممنوع کردن رنگ مانتو نخواهند داشت . همه عزادار عزیزانشان خواهند بود . خصوصأ تا پانزده سال دیگر کسی بعنوان معترض نخواهد ماند . در هیچ کس توان اعتراض نخواهد ماند . ناقوس مرگ از فقر به شکل های مختلف برای ایرانیان زده شده است . گرسنگی و اعتیاد و فحشا و...
خودشان خوب میدانند ، آن ها را که جانی داشتند به سلاخی کشیدند و بقیه را هم بعنوان برده زیر گرده خود دارند . زنان را هم که بکل از تمام صحنه ها خواهند زدود . کسی نمی ماند . آن درصدی راهم که آنطرف آب رفتند ، دستشان به جایی بند نیست . بروند آنقدر شکایت کنند و نامه بنویسند و برنامه تلویزیونی بگذارند و نقد و تفسیر کنند که جانشان در آید .
این رهبران حکومت اسلامی هستند که باید به اصل کار ادامه دهند که مید هند و ترسی هم از مافوقی ندارند . اینها خود خدا هستند .
تا آن زمان خامنه ای مرده است و ا.ن به جایش می نشیند و به ترتیب جایشان را به هم پاس میدهند .
سپاه را پشت خود دارند وبی خیال مردم.. .
خیال میکنند که عمر ابدی دارند و جاودانی هستند . بد جور حکایت های مذهبی را باور کرده اند . احتمال میرود که برای پس از مرگ هم نقشه ها دارند . و هاله هسته ایی حکومتشان تا کهکشان ها خواهد رفت و بهشت را زیر پای دارند . و فردا نوبت پاکسازی آسمانی هم خواهد رسید .
دیکتاتوری ناب خمینی شما را خیال باف هم کرده است که برای خاک پاک کیان چپ و راست نسخه می پیچید و وارث تعیین میکنید . یکباره بیائید علامت وسط پرچم اتان را هم تاج کنید و بسر مردم بگذارید . هر چند سی سال است که از مراحم و شفقت اسلام محمدی اتان شاخ امان دراز و دراز تر میشود .
این حرامیان بیهوده خواب های پلید برای مردم نمی بینند . یا به سر کوب های وحشیگرانه دل بسته اند و میدانند که هراس را در دل مردم جای داده اند وصدای کسی در نخواهد آمد . ویا باز هم ملت را بیشعور حساب کرده اند و گمان میبرند که گله گوسفند را رهبری میکنند .
یکی از این دو است .
نوشته : عنکبوت گویا
مراجعه به سایت کلمه
http://www.kaleme.com/1389/02/07/klm-17766

۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

دجال* نیوز

ما نا امید و خسته و افسرده از رژیم هستیم ، نه از حرکت و پراکندگی در یک روز که گلوله ها سینه های مارا نشان کرده بودند .
ما سبزها از قدرت و ابهت شما قرمز شده بودیم ؟ مانده بودیم که چه مزدوران پر قدرتی بر کشور ما پاسداری می کنند ؟ که برای مام وطن وملت اینگونه در جشن سالگردشان لشکر گماشته اند . اگر کروبی و موسوی مارا مجاز به داشتن خشونت میکردند که سبز نبودیم . معلوم میشود که معنای سبز و پیروزی را نمی فهمید .
اگرشیوه کشتن و باتوم زدن و لباس در آوردن و کتک زدن جوان تنها و بی پناه در کنار خیابان برای شما پیروزی است . پس شکست ما در برابر بُرد احمقانه شما افتخار است .
چه انتظاری از مردم در برابر اسلحه ها وارتش خود داشتید . ما در خانه های خود هم که باشیم صدای اعتراض و تنفر مارا نسبت به خود می شنوید . لزومی ندارد سبز بودن امان را مرتبأ به خیابان بکشیم .
بگوئید به چه چیز و به چه بخش از پیروزی اتان می نازید ؟ به بر قراری حکومت نظامی در جشن سالگرد انقلاب اتان ؟ گماردن لشکر حزب الله که از ترس ده تایی حرکت میکردند ؟ یا حمله لباس شخصی ها و یا گارد ویژه که بسیار گیجه ؟ به گاز اشک آور رنگی اتان ؟ به اتوبوس ها ؟ وبسته های ساندویچ و ساندیس ؟ به ارقامی که به حساب خود فروش ها واریز کرده اید ؟ به زوری که برای آوردن ارتشی ها بکار بردید ؟ به بلند گوها ؟ ویا به دویست هزار بسیجی و پاسدار بی وطن و ابله و کور که از زمین و آسمان مردم را در کنتر ل خود داشتند مغرورید ؟
حتی یک بچه دوساله هم با اینهمه تجیزات میتوانست تمام اهالی خانوده اش را زندانی کند و نگذارد که از جایشان تکان بخورند . رجا نیوز روزنامه ایی که شرف ندارد . و وظیفه اش را از اطلاع رسانی به سر سپردگی تبدیل کرده است از چه داد سخن میدهد و به کدام عمل دولت می بالد ؟ به انشا ی ابتدایی که رئیس جمهورتان ناشیانه خواند ؟ که از هوا کردن یک لاک پشت و موش و کرم شاد بود و به آن افتخار میکرد .انگار که کل سیستم فضایی را در اختیار دارد ؟ یا به دروغ هایی که از اجبار سر هم کرده بود که مبادا از آنطرف کسی تخم مرغ گندیده ای بصورتش نزند ؟
سبز ها مرام دارند . آن کسانی هم که گله کردند جوان و بی تجربه هستند . اما پاک و بی غل و غش . حرف دلشان را میزنند . وگرنه در عمق وجودشان میدانند که هیچ کس نه خارج نشینان و نه سازگارا و نه موسوی ، هیچ کس مقصر در ناتوانی جمع شدن مردم در کنار هم نبود . ما همگی در مراسم خود حضور داشتیم . ما حریف نیرومندی هستیم که اینچنین مجهز با لباسهای آهنین اتان ، با سپر و اسلحه به پیشواز ما آمدید . جشن اتان بیشتر رژه نظامی بود . این شما بودید که از ترس دید ن جمعیت ما به هزار نیرنگ دست بردید و در تمام مسیر ها از جاسوسی کردن و سرکوب کردن کم نیاوردید . شما پادگانی را به میدان آزادی آورده بودید .
ما همیشه به پیروزی خود ایمان داریم . می دانید چرا ؟ چون به دیکتاتوری ، خونخواری و حرص و طمع اطرافیان اتان آگاه هستیم . دستتان برای ملت رو شده است . سبز ها با هم هستند و نیاز به اتوبوس و مزد و چاپلوسی نداریم . ما یک ملت هستیم و شما یک لشکر تا دندان مسلح
چرا رئیس جمهور رژیم از کارهای چشمگیرانه در مدت خدمت اش سخن نگفت و مجبور به وعده دادن شد ؟ تا بحال در چه مورد پیروز بوده اید ؟ در اقتصاد ؟ که بوی تعفن از نعش بانکها ی جمهوری اسلامی به مشام میرسد ؟ در غنی سازی اورانیوم ؟ در موشک هوا کردن ؟. شما پیروز تر از آن هستید که اینبار ذکر کرده اید . یک پیروزی بزرگتان که به گوش دنیا رسید عاشورا بود . از این پیروزی ها زیاد داشته اید . آنها را چرا فریاد نزده اید . فردای تقلب . استعفای کارمندان سفارت در نروژ . و دیگری در ژاپن . که با پیروزی دست بدامنش شدید که هر چه میخوا هد به او می دهید فقط برگردد . چرا از موفقیت به دار کشیدن آرش نوزده ساله و محمد رضا زمانی حرفی نزدید . اینها را فراموش کرده اید ؟ از دفن های پنهانی که یکی از بزرگترین موفقیت های شماست . از جنگ های مافیایی داخل خود چرا حرفی نمیزنید .که میخواهید لقمه را از دهان همدیگر بربائید ؟ از ایت الله صانعی ، مرحوم منتظری ، از زندانیان سیاسی و کشتار و تجاوز آنها . پرده برداری از سناریو ندا ؟ از محاصره خبرنگاران وکنترل آنان از لحظه ورود تا خروج و چک تمام عکسها و فیلم ها چر ا حرفی بمیان نیاورده اید . این کارها یی که به آن مفت خر هستید فقط مخصوص همین رژیم و سرداران آن است .
آه چه معجزاتی از شما سر میزند و ما خبر نداشتیم . این دولت پر قدرت ؟ پایه هایش بر دوش شاید صد و خورده ایی نفر ایرانی خائن سوار است . که با هم میخورند و می چاپند . و تنها کاری که در آن بخوبی موفق بود ه اند ، کشتن و نابود کردن است .
درست کردن چند تا کوکتل مولوتوف برای جنبش سبز کاری ندارد اما آنها نمی خواهند دستشان به خون سگانی مثل شما آلوده شود . اگر شما رعب و وحشت و کشتن را افتخار میدانید پس همین شما پیروز هستید و پیروز بمانید . سی سال گذشت این اندک زمان هم خواهد گذشت .
تا پیروزی برای شما چه معنا دهد . همین که مردم ایران رهبر تریاکی اتان را ثنار حساب نمی کنند . و احمدی نژاد که فقط در نوشته پائین صفحه تلویزیون رئیس جمهور است . و اصلأ عددی حساب نمی آید . زهری است که جنبش هر آن به حلق شما می ریزد . پس زود جشن نگیرید . و شادی نکنید . خیلی تند رفته اید.
بروید خودتا ن را برای جشن سیزده بدر آماده کنید . و تانک های بیشتر ی را با پول مفت ملت ایران از چین بخرید . اصلا اینبار با تانک بیائید . چطوره ؟
راستی هنوز فکری برای رنگ سبز پرچم کرده اید ؟

دجال :شخصی که می گویند پیش از حضور مهدی موعود پیدا یش میشود وبسیاری از مردم فریبش را می خورند . با این تفاوت که در ایران این دجال ها زیادند و رهبر و رئیس جمهور هم دارند .
نوشته : عنکبوت گویا
جوابی بود به نوشته رجا نیوز
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/02/100380.php

۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

ایران پوشک تحقیقاتی پرتاب کرد

دولت ایران گزارش کرد که در مراسمی به مناسبت روز ملی" فنا تیک قضایی" که در جایی در تهران برگزار شد خیلی چیزها به فضا پرتاب شد .
در این گزارش آمده است که محمود احمدی نژاد، بفکر ری... یاست فضا هم افتاده است . از قرار معلوم فرشتگان خودی و حامی ایشان خبر از فساد آسمانی داده اند .
به همین دلیل با استفاده از یک ماهواره که بر سیمرغ سوار بود و موتور آن بر رونما قرار داشت و یک راکت کاوشگررا هم روی آن خواباندند که البته همه مذکر بودند واطمینان حاصل شده بود که از نظر آلودگی سکس تمایل به همجنسگرایی ندارند را با احتیاط و گذاشتن یک جا نماز مابین هرکدام و بستن دعا به پایه های موشک آنها را از زیر قرآن بسلامتی رد کردند و فرستادند آن بالا . البته همراه با پیام و تیپایی که دکتر احمدی نژاد که حواله عقب موشک کرد.
چه تصور کرده اند آنهایی که قبل از رژیم جمهوری اسلامی به بهشت رفته اند . یک علت ارسال موشک برای همین منظوراست . حکومت اسلامی تنها مال زمین نیست . آسمانی است . جهانی است . تمام بهشت نشینان در دوره چهل سال شاهنشاهی بایستی تمام مدارک مربوط به زندگی گذشته اشان را فراهم کنند و باپرسشنامه ایی که از طریق فشفشه به آنان اعمال خواهد شد باید به سوألات امنیتی و مذهبی پا سخ دهند . از ما گله نکنید . ما به کمک خداوند آمده ایم . تا سرعت رفتن مردم به جهنم را افزایش دهیم . وظیفه مذهبی و ملی ماست که برای نجات بشر از گناه حتی فضا ر ا هم پاک سازی کنیم . برای کسانی که به دروغ و با کلاه برداری و دلسوزاندن پروردگار وارد بهشت شده اند . تصمیماتی گرفته شده است . البته سعی بر آن داریم که کسانی امثال رادان ویا مقدم ویا رئیسی و مرتضوی و اژه ای و ضرغامی هم به آنجا فرستاده تا خیال رهبر از بازگشت به بهشت راحت باشد که هنگام فوت کسی در آنجا قصد از بین بردن روح معظم اله را نکند .
ماموریت دیگر این ماهواره علمی دانشجویی ، تصویر برداری از زمین است . هم اکنون به تمام بانوان در سراسر دنیا اعلام میداریم که از لخت شدن در حمام خودداری کنند و در تمام مدت حجاب خود را حتی در خواب رعایت کنند . برای صادر کردن اهدافمان نیاز به شناختن مراکز فسق و فحشا داریم . با پیشرفت سریعی که ما در ویران کردن و کشتن و شناسایی افراد داریم ، مایل نیستیم که فردا باعث گلۀ کشورهای غیر اسلامی شود . ما اولتیماتوم خود را داده ایم .
ما با ایجاد یک شبکه ارتباطی ماهواره ایی و بمنظور طراحی و پرتاب تدین و عصمت در سر تا سر زمین حتی حوضچه های آب و دریا هارا تحت کنترل نظام خود داریم که در زمینه منفعت های خود به کار می بریم .
تصاویر تهیه شده توسط ماهواره طلوع به غروب زندگی افراد نامتدین منتهی خواهد شد زیرا با بزرگ کرد ن تصاویر و چسباند عکسهای متحجر بدور خط استوا ، ناقوس بی ناموسی این مرتدان و صهیونیسم ها و امپریالیسم ها به کرات دیگر نیز خواهد رسید و آبروی شما خواهد رفت .
این ماهواره از نوع ارتفاع پائین معرفی شده است . یعنی خیلی بالا نیست . پس روسری اتان را جلو بکشید . مواظب رفتن خود به کازینو و دیسکو باشید . عمر مفید این ماهواره دو سال است . در این مدت جلوی گنه کاری های خود را بگیرید . بعد نگید رئیس جمعور ما نگفت .
مدل خاص این موتور و راکت کاوشگر در چین به نمایش گذاشته شده است .
ایران کشور بسیار غنی برای حکومت است و اگر ما سوزن نمی سازیم و دنبال قطعات موشک می رویم از این روست که سوزن کوچک است و اگر افتاد میرود توی پای یک بنده خدایی ولی موشک اگر افتاد ...
همچنین یک کپسول زیستی متشکل از زندانیان سیاسی زنده برای درس عبرت کرات دیگر بهمراه آن به فضا پرتاب شد . پرتاب این کپسول زیستی امکانات جدیدی را برای فعالیت های علمی در عرصه فناوری فضایی در اختیار ایران قرار می دهد. چون با بسته شدن دانشگاهها در آینده نزدیک با خود گفتیم که تحقیقات و فراگیری این گونه علم فضایی در همان آسمان لایتناهی بدرد میخورد .
حال اگر اجرای این برنامه ها در مواردی با ناخرسندی برخی کشور ها مواجه شده است بدرک ... نبایستی بیهوده نسبت به حکومت جمهوری اسلامی بی اعتماد شوند ، واگر احتمال بهره برداری نظامی از این امکانات موجب نگرانی میشود بروند به همان سازمان حقوق بشر مراجعه کنند. ما که در هر صورت کار خودمان را میکنیم .
وحتما می پرسید چرا پوشک ؟ اولا پوشک مال بچه هاست و فوری نمیتوانند بریزند توی خیابان و اعتراض کنند که پوشک های ما چه شدند؟ ضمنأ میتوان از ملافه و یا لحاف بریده هم بعنوان پوشک برای آنها استفاده کرد . ما از همین الان از کودکان چه آنهایی که بدنیا نیا مده اند وچه انهایی که آمده اند عذر خواهی میکنیم و خواهش میکنیم کمی سوختگی بدنشان را تحمل کنند و برای حفظ نظام و آبروی مملکت بگذارند ما به مقاصد اصلی و پاکسازی آسمان خاتمه دهیم . چشم . بفکر پماد های آرامش بخش هم بزودی خواهیم بود . و تازه چرا اینقدر ناشکر هستید حتی اگر تحریم هم شویم وازلین هست . وازلین خودمان مگر چش هست؟ پس نوزادان عزیز بگذارید ما به کار خودمان برسیم و مثل پدر و مادر های بی چشم و رویتان عر نزنید . و هی چراغ سبز بما نشان ندهید ...
با توجه به تحولات اخیر ایران، و تسلط نهادهای نظا می و امنیتی کشورمان که در ایجاد اختلال و دسترسی به امکانات ارتباطی و اطلاع رسانی فتنه گران ماهر است با پرتاب این پوشک کل اینترنت برای ابد قطع خواهد شد و این همان سورپریزی است که قولش را برای بیست و دو بهمن داده بود م و علت دعوت خبرنگاران خارجی نیز به همین علت است . همه را با هم دچار پارازیت جهانی خواهیم کرد .
به امید زندانی کردن تمام مردم ایران و حصار کشید ن به دور آن .
والسلام .
نوشته عنکبوت گویا

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

جــنــتـــی جــهــنــمــی جــنــایــتـــکـــار

در نقطه ای از دنیا برای نجات یک دانشجو از زیر آوار جشن می گیرند و در نقطۀ دیگری از زمین ، جوانان ما ر ا دستی دستی میگیرند و دار می زنند . و فردای آن روز ، در سرزمین جوان خوار ما ، یک پیر مرد هشتاد و پنج ساله مفنگی ، در مقام آیت الهی ( که مطمئنأ درجه اش خدا را هم به گریه انداخت) بشکل یک انار مکیده می آ ید و بنام دین ، به اسم خیر خواه نظام ، داد می زند و اعدام را راه نجات برای برون رفت از گند کاری ها میداند . دولتی که عمری چنگالش را درگلوی مردم فرو برده است و حال جانشان را میگیرد .
آقای جنتی شما ار نظر سیاسی نان خور عزیزی هستی که نعره کشتن میزنی و گذشته خود فروشی شما از کسی پنهان نیست . شما از عهده تربیت پسر خدابیامرزت بر نیامدی حالا انتقامش را از ملت میگیری ؟ این بنده خدارا چنان از خود فراری دادی که بدامان مجاهدین پناه آورد . و از غم فرزند نه تنها ناراحت نبودی بلکه روزه شکر هم گرفتی . نوه ات را هم به شکل دیگری به کام مرگ کشاندی . خوشبختانه که زنده نیستند تا باعث خجالت اشان شوی . بیشک شما از همان نطفه هایی هستی که از افتاد ن بروی عمه در زلـزله درست شده ای...
نگران نظام و اسلام نباش . دیگر پاهای او هم مثل تو رو به قبله است . خودتان با دستان خودتان سر اسلام را در ایران بریدید و آن را قربانی حکومت خامنه ایی و انترش کرده اید .
دولت اسلامی ایران قلبأ قا تل است و نیازی به تشویق شما ندارد . بدون دست مریزاد جنابعالی هم کارشان را انجام می دهند .
هنوز نمی فهمی که وق وق اشان را از دهان چشم دریده ای چون تو بگوش مردم می رسانند ؟ چون با این نفس های بریده ات باز عو عو میکنی . و دم تکان میدهی .
همانطور که از اسمت پیداست جن در جان جــنــایت کارت رفته است .آخیه ... خوب چکار کنی ؟ توی بینوا همین قدر میفهمی که در سیرک نماز جمعه مثل پیرزن ها نفرین کنی .
اگر آنگونه که ادعا میکنی که در نهم دی آتش افروخته خاموش شد ، پس چرا اینقدر گلوی خودت راپاره میکنی ؟ ؟ لابد آتش زیر بافورتان خاموش شده وگرنه آتش مردم تازه گر گرفته است . غیر از این است که یقین داری که در بیست و دوم بهمن ماه حتی توالت هم (ترجمه برای جنتی : خلا ) باید با اسلحه بروی ؟ مثل همان دوست جان جانی ات حجت الاسلام حسنی که در روز عاشورا اسلحه بدست نماز خواند . از ترس موج سبز و شعله هایش ...هنوز کجا یی زبانه هایش را ندیدی ...
راستی در اعدام جوانان « ایده دو گانه کُشی » نداشتی که اگر طناب نبود با عمامه دار بزنند ؟ اما نه . عمامه ها برای خود شما ذخیره شده است .
میگویی امام خمینی زنده است و از آنور دنیا فرمان میدهد . پس دوتا امام غائب داریم . همین امون مونده بود ...؟ انشاالله بزودی خامنه ایی هم سومین می شود . این بابا قدرتش تموم بشو نیست . فکر میکردیم که با کوته بینی خود تان عقلتان تا اینجا رسیده . پس کمکی هم داشته اید .
اما فقط یک حرف خوب زدی کیف کردم . اونم وقتی گفتی ، بهرحال دراین وضعیتی که ما گرفتار شده ایم . عالی بود . محشر کردی ، گل کاشتی ، جنتی جون ، بریز بیرون عقده هاتو خالی کن هرچی که اون زیر توی فتق ات باد کرده بده بیرون بابا جون .
از وظائف مردم ساندیسی گفتی که وقتی صداشون میکنید مثل سگ بیایند و پای لیسی بکنند واگر دو تا شهید هم میدادند بد نبود . تا آخر عمر سر فراز میشدید و دو هزارتا خیابون هم بنامش میکردید و هر روز براش ختم میگرفتید تا زمانی که مجتبی بیاد سر کار .
از مسئولیت قوه قضائیه که وظیفۀ سنگین دارد گفتی که رسیدگی به وضع عاشورگر ها را بعهده دارد نه آشوب گر ها .
و خون گریه کردم برای آقای لاریجانی که با دل پاک و دست خالی و با قصد نوکری بیحد و حسر به رهبر ، به مردم ، شب و روز ندارد و هی قانون به بی قانونی اضاف میکند . مسلمانان گریه کنید صوابــــــه .... جگرم برای لاریجانی آتش گرفت که مجبور شد با آن روحیه ضد ظلم و روحیه انقلابی اش یعنی نفس کشتن برای جوانان کشور تعیین تکلیف کند .اینهایی را که گفتی باید بزرگ نوشت تا مسلمانان دنیا بدانند که مراجع دینی اسلامی در ایران چه نطق می کنند ...و چه حکم می دهند .
همچنین اضافه کردی که اطلاعات هم یک وظیفه دارد ، و خودت هم که وظیفه ات را انجام داده ای و خلاصه هر کس بشکلی وظیفه دارد مردم را سرکوب کند . یعنی بقول دومین غائب : همه با هم وظیفه در کشتن جوانان داریم اما وظیفه احمدی نژاد چی شد ؟ ها ن .. ؟ آره بهتر کار دست او ندی وگرنه تو کشتن هم زه میزنه .
با قرائت چند آیه از قرآن فریاد کشیدی که برای رضای خدا همینجوری که این دو نفر را خیلی سریع اعدام کردید و دست شما درد نکند بیائید مردانه ؟ بایستید و باز هم بکشید . مگر مردم از جنس شما هستند که با یک خواب وحشتناک نماز بخوانند ؟ شما هر جا ضربه خوردید در حرص و ولع مال اندوزی و عشرت و قدرت بوده است . و صد در صد آینده بدتری ... نه سقوط وحشتناکی منتظرتان است .
مگر از جلاد هم میتوان انتظار رحم وشفقت کرد ؟ و یا دلش را نگران کرد ؟ شما به کشتن عادت دارید . دین شما رنگ خون دارد . با قتل عام ها گور خود را زودتر می کنید .
در لغتنامه زبان فارسی برای توصیف قصی القلب بودن تو واژ ه ایی نیافتم که به کلام توهین نشود. انگل اجتماع بهترین توصیف برای تو و حمایت تواز باقی کرم ها ست که نیاز به معرفی شدن ندارند. . در آدرس زیر سخنرانی جنتی جهنمی را میتوانید گوش دهید
نوشته : عنکبوت گویا
http://www.youtube.com/watch?v=nR4YZGq6ji8
.

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

زن نــــا مـــریــــی

امروز بیش از همیشه بیاد فریدون فرخزاد و حرفهایش افتادم . پس از کودتا بیش از هر زمان دیگری جایش را خالی کردم . اگر زنده بود برای این لوگو کنده شده چه ها که نمیگفت . میتوانم او را با قهقه های مشهورش تجسم کنم که میگوید : آخر کدام از خانمهای خوشگل ما اینطوری قوز میکنند و می رقصند؟ مگراینکه درشب نشینی های آخوند ها این حا لت رقص مد باشد .ولاکن ... ویا شاید هم حرف « ز » باضافه « ن » تهران را سر هم زده اید و زن دیده اید ؟ و مسلمأ نقش زنی است که قبل از شروع به رقص ، دچار مشکل آرتروز کمر شده است . و چون پای راستش بلند تر از چپ اوست . رقصیدن را برای این بنده خدا مشکل ساخته است .
برای ا ینکه حرفها ی مرا متوجه شوید ، بایستی موفق بدیدن باسن و پای چپ این خانم ، در حرف « م » با ساق کشیده شوید. که حتمأ تصویر کسی جز یک بالرین لخت هم نیست ... ؟ وای وای .... گناه داره والله ...
این بانوی بدبخت مجبور شده برای ا رضای دید آقایان تا میتواند روی ران راست بایستد تا باسن اش در سر« میم » بخوبی مشخص شود .البته اگر سر خانم که همان نقطۀ « ز» هست روسری میکردند دیگر کسی زر نمیزد .ولاکن در این ولایت یک نخ موست که ضعیفه را راهی جنهم میکند . و اما از حروف بی وجدان و هرزه «و» که وای چه وابی ... سینه هارا در خود کشیده ... آخ نگو ... کردی کبابم ... آمد ...
آره بیائید به من بپیوندید و این همه زیبایی را در حروف فارسی ببینید . بیهوده نیست که اینهمه خبر نگار و روزنامه نگاردر زندان اسیرند . چون نشانگر چیز های برجسته اند ؟؟؟ به ایشان حق دهید . اگر از حروف عربی استفاده شود که زیر و زبر دارد و مردانه است مشکلی پیش نمی آید . دلم برای این بینوایان میسوزد . خدامیداند وقتی این لوگو را جمع کرده کجا برده است ؟ وبا آن چه ها که نکرده است ؟ مطمنأ صد ها بار اور ا مورد تجاوز و فحش و ناسزا قرار داده است . شاید هم سر را ه بعد از حا ل کردن او را تحویل مقامات امنیتی و ارشاد داده اند . بگردید و این زن بیچار ه را تا قنبلش را نشکانده اند نجات دهید . گمان میکنید برای چه منظور اینها چادر بسرزن کرده اند ؟ میبایست خودشان را علاج کنند . یا رو بنده میزدند . ویا هر روز قبل از خروج از خانه ... آره دیگه ... حدس میزنید ... هر چند فکر خراب را هیچ چاره نیست . وخدارا شکر که اسم تهران زیر باسن اوقرار دارد ، نه نام اما م یا خامنه ایی ... یا مصباح یزدی ؟؟؟ هر چند بدش نمی آمد .
با چه چیزهایی این آقایان بلند میشوند ؟ و اعتراض میکنند ؟ تصور کنید از صبح که بر میخیزند چه زجرو شکنجه ایی متوجه چشمان نافذ آنهاست . حال میفهمم که چرا برادران اسلامی همیشه سرشان زیر است . در سفرهای خارج چه میکنند ؟ شاید به همین دلیل است که به تریاک پناه میا ورند بلکه کمی حرارت چشمان اشان سرد شود ... و آرام گیرند .
منبعد مواظب نوشته ها و پلاک کارد های خود در بیست ودو بهمن باشید مبادا کسی آن بالا برقصد ؟ جرمتان صد برابر خواهد شد . بر تمام نوشته ها حجاب بگذارید تا کسی تحریک نشود سعی نمائید از حروفی که تحریک جنسی میا ورد پرهیز کنید . ویا مجوزبرای بلند قدی حروف الفبای فارسی بگیرید . ویا بهتر است کلا اقدام به بریدن هر حرفی که میتواند قسمتی از آن بلند شود بکنید .مگر اینکه لوگو ها را بشکل آیه بنویسید تا پسند افتند .
ای کاش نشریه « پرتو » سخن در قم ، سر تحلیل ژرف اندیشانه اش را کمی آنطرفتر از لوگو بیاورد و تجاوز های هم کیشان خود را در زندان ببیند . مگر اینکه این « پرتو» فقط مشغول آنچه ظریف و نازک است میشود .... اگر بدین گونه پیش بروند که وای بر ما ... دنیا کجاست و عده ایی کجاهستند ؟ می ترسم جایی برسیم که برای رفتن به قم مجبور به اخذ ویزای گنبدی شویم . مصاحبه شویم تا درجه عفت و عصمت امان اندازه گیری شود ... اگر قرار باشد که هرچیز باریک و تیزی را به سکس تعبیر کنند که کار ما زار است .
هر اتفاقی در دنیا بیافتد اینها همانطور در هاله مذهبی خود گیر مانده اند . ای وای ...

نوشته : عنکبوت گویا
این مقاله در هفتم بهمن ماه 1388 در گویا نیوز منتشر شد .
برای دیدن لوگو به صفحه گویا نیوز مراجعه کنید : http://news.gooya.com/politics/archives/2010/01/099685.php

۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

هر روز فردای ایران است

تقدیم به جنبش بسیار سبز مردم

هر کدام از ما به شکلی فردای ایران را رقم می زنیم . باشرکت در تظاهرات ، با ایجاد کمپین ، وبلاگ نویسی ، حتی با شرکت نکردن در هیچ کدام از اینها . و تنها با نفرت از رژیم ، باورنکردن حکومت ، با قبول جنایات ، با سکوت ، با تفکر با آه کشیدن ، با ارسال ایمیل با خواندن ایمیل ، با نگاه به جرائد . با نگران بودن ، با نخوابیدن ، با خواب ایران دیدن ، با گوش دادن به صدای آمریکا با ساختن ترانه و تنها سبز را دوست داشتن ، با هر حرکتی گوشه ایی از خاک وطن را برای آزادی شخم می زنیم . تا در آ ینده ایی نزدیک آزادی ایران را درو کنیم .
پیگیری رای ما دیگر اهمیتی ندارد . اما وطن پرستی جزیی از خصلت ما بوده است . گرچه پرسش های ما توهین حساب شد وبه زندان کشید . از زندان به تجاوز وسپس به مرگ انجامید . با این وجود هنوز هم برای آقای خامنه ایی مرز و موضع ما مردم ، شفاف و مشخص نشده است . حاکمی که رفتار و زبان مردمش را نمی فهمد ، بهتر است مترجم بیاورند تا اینها را به عربی ترجمه کند هر چه باشد زبانی است که ایشان بهتر میفهمند. حتی عقب افتاده ترین بسیجی هم معنای این جمله کوچک را که : خامنه ایی قاتله ولایتش باطله را متوجه میشود . اگر گفتار ما برای این جناب واضح نیست . برعکس تهدید و تحریک در سخنان ایشان بر ما روشن است . رهبری که از روی قصد ، لج مردم را در می آورد تا به حساب خودش محارب و واجب الاعدام تولید کند . هرچند مثل همیشه روزه خوانی میکند وآدم حوصله اش آدم سر میرود .
آیا اعمال رئیس جمهور زورکی که برای مردم برگزیده اید برایتان شفاف است ؟ برای ما هست . دولتی که استادان را اخراج و از درس دادن ممنوع میکند ، نشان از بر پا کردن حکومت اسلامی دارد . هدف بزرگ دولت کودتا همین است .
حکومتی که نیاز به دانشگاه ندارد . دانشگاه جایی است که آیندگان ایران را برای زندگی بهتر و پیشرفت پرورش می دهد. درحکومتی که فکر و ذکرش ارسال اسلام است ، دانشگاه و دانشجو نمیتواند وجود داشته باشد . دولت ا.ن تنها نیاز به فیضیه وپرورش طلاب دارد .همین برایشان کافی است . انسان فهمیده در ایران یعنی مخالف دولت . یعنی بره نبودن و اعتراض کردن .
آیا گمان میبرید که میتوان در فضایی پر از وحشت به آموزش پرداخت ؟ ویا به نبودن دانشجویان اسیر بی اعتنا بود ؟ همان به که معلمان دور از دانشگاه اشغالی توسط گشتاپوی سپاه شما بمانند . قبل ازآنکه با نفس های آلوده مزدوران ترور شوند . آنها وظیفه خود را در آموزش « وطن پرستی » به جوانان ما خوب آنجام داده اند . راستی منظور از « این نسل جدید که هوشیارانه عمل می نماید » کدام دسته بود ؟ دانشجویان ایرانی یا بسیجیان خامنه ایی ؟ آنها که وطن پرستند یا آنهایی که مستبد پرستند ؟ شما اینرا شفاف نکرده اید. شاید قرار است در « رو به فردا » یی که برایتان وجود ندارد نورافشانی کنید ؟ آه ... بیچاره رهبر نیاز به رهبری دارد.هه هه
رژیم شما سه چیز برایش بسنده است : ولایت فقیه ، فیضه قم ، که کارخانه آخوند سازی اشان است و وظیفه اش درآوردن اشک آن دسته از ملتی است که به آنها باور دارد . وسوم ، لشکر اسلام که بسیج و سپاه بیسواد را تشکیل میدهد . که از مردم نیستند و نا ف آنها را با تف امام خمینی بریده ا ند . آیا کارکرد لشکر زیر دستتان که بجز مزاحمت و دردسر و قدرت نمایی بنام ارشاد نیروهای انتظامی کا ردیگری در خیابان های ایران نکرده اند هم بر شما مشخص نیست ؟ برای ما هست :
سربازان حکومت کاری به اصل اسلام و دین ندارند . برای آنان ، امام و مرجعشان در اسلام خمینی گنج بازمانده اش خامنه ای مهم است : نابغه اسلام .... ارث امام گهربارشان بدجور عزیز است . مردان بسیجی و سپاه به فکر« آخر » ت خود هستند . نه به فکر زنده بودن مردم ، نه به فکر وطن اشان . وطن آنها غزه و لبنان است و مغزشان پوشیده از غبار حرم خمینی است . چگونه میخواهید که بفهمند چه بر سر مردم می آورند ؟ اسلحه ایی که در دست یک بسیجی است برای کشتن ضد خامنه ایی است نه برای دفاع از مردم . برای دفاع از حکومت دینی است . نه دفاع از جان مردم. از چشم آنها ، مردم ایران همه مرتد هستند . بسجی و سپاهی یعنی اطاعت از حماقت محض . اینها سمبل حکومت اسلامی ایران هستند .
بنابراین ، هموطنان عزیزم ، از چه می نالید ؟ پژوهشگر، فعال حقوق بشر و جنبش زنان، استاد فلسفه ، استاد فیزیک و غیره ، چه بدرد اینها میخورد . برعکس اگر به جای دانشگاه ، شکنجگاه بود خوششان میآمد . حظ میکردند .آ نوقت نه تنها درش را نمی بستند بلکه همه جای ایران ودر کنار هر زندانی یکی تاسیس میکردند. و از آن استادان خون آشام بیرون می آمدند . دولت اسلامی ایران یک مشت مریض روانی را تربیت کرده که اینطور مردم را قصابی میکنند . وگرنه کجا یک آدم میتواند اینهمه خون را تحمل کند و شب خوابش ببرد ؟ بیرحمی این قوم حدی ندارد . مگر خود رهبر رفتار و کلامی انسانی دارد که نوچه هایش داشته باشند ؟ تجسمی که از شیطان در کتابها داده اند شباهتی عجیب به شخص رهبر دارد .
همه چیز ما را به گروگان برداشته اند . نفت ، امنیت ، شادی ، زندگی و پیشرفت امان را و حال پدران ، مادران ، خواهران و... فرزندان دلبند امان را...
ما ، « خواص » خاصیتمان این است که در بیست و دو بهمن شمای « عوام فریب » را از قله بلند تاریخی انقلاب اسلامی اتان به پائین بیاندازیم .
هموطن ام ، بایستی چشم امید از این مترسک ها و خیمه شب با زا ن بست . اینها همان دیوی هستند که در قصه ها بودند . وحال در واقعیت هرروزمان ملموس هستند و در لابلای دیوارهای خانه امان حضور دارند .
تو مادری ، تو پدری ، سبز را تو نقش میکنی . تو می آفرینی . بدون حرکت تو جنبشی نمی ماند . اگر قصد برآن داری که کودکت به خوابی خوش رود ، دیو را از میان قصه هایش بردار . اگر میخواهی که فردایش را بسازی ، هوایش را بساز . تو اگر برخیزی ا و را از هرچه زندان است تا ابد نجات خواهی داد . دست درازکن . بلند شو . قلبش را نوازش کن و ببوس. برو ...
عزم کن ... جهد کن .... برای او ، که نمیخواهی فردا زندانی حاکمی دگر باشد . بجوش ... بخروش و فردای فرزندت را فریاد کن ... خانۀ تو کمتر از اوین نیست...

نوشته : عنکبوت گویا

allamehdahr@gmail.com

۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

هــــمـــه چـــیـــز آشــــکـــار اســــت

زهوار مملکت دارد در می رود اما رئیس جمهورکم هوش حالیش نیست . ویا شاید هم ... جناب رهبر به ا و گفته است :
شما به کارت مشغول باش ما خودمان خدمت مردم میرسیم . شما زمینه حکومت اسلامی را دنبال کن . و بعد هم دست دراز میکند و عرق چین سبزش را باو میدهد و می گوید : اینرا بینداز و بروی خودت نیاور که سبز است و بروبه اهواز و بگو سردم بود ... چون سر راه کارگران کارخانه حقوق عقب مانده اشان را از تو خواهند خواست با این شال سبز دهنشان را می بندی .
جناب ا.ن هم هرچند خیلی خوشش نیامد اما از ترس نافرمانی از رهبر ی خربری کرد و تا شد و دولا شد و بیرون آمد . باخودش میگفت امیدوارم که هرچه زودتر ملت از ولایتی بندازنت من راحت شم ... آنوقت من میمانم و مشنگ جون . حداقل ما لباس روحانیت تنمان نیست و مردم هم که قربانشان بروم ( هرچه زودتر ) آخوند را بی لباس میخواهند .
هر چند شال سبز هم او را نجات نداد و سخنرانی اش در تالار مهر اهواز برای خانواده های پشیمان ایثار گر توسط مادران شهید قطع گردید و با وجود پا منبران او که سعی در نژادی کردن جو داشتند حیله شعار هم نگرفت . از آنجا که مردم و خواستشان هرگز مهم نیستند جواب به فریادها به « بعدآ بررسی خواهم کرد » موکول شد . اگر دقت کنیم احمدی نژاد در جایی شرکت میکند که سخنگوباشد نه جوابگو. ایشان عاشق اظهار نظرهای خود است . و آنها را بی نظیر وبسیار جالب می پندارد.
هر جایی که میرود شاهکارهایی از خود برجا می گذارد . از جمله ذوق زدگی و شگفتی این آقا از کشف اشیائی از یک شاهزاده ایرانی است که نشان از حجاب اومیداد . و اینرا نشانه قدمت دیرینه حجاب ایرانی میداند . واقعأ مغز این بشر در دیدن مشکلات یک کشور بعنوان یک رئیس جمهور زورکی چطور کار کرد دارد ؟ که این چنین با حماقت ، مملکت و ملتی را به سقوط می کشاند .یادم هست پدرم میگفت : زمانی یک ملت بد بخت می شود که کارهای بزرگ بدست آدمهای کوچک بیافتد و کارهای کوچک بدست آدمهای بزرگ . این درست اتفاقی است که افتاده است .
برای جناب ا.ن ، نه فقر و نه گرسنگی و نه سقوط اقتصادی ، نه ورشکستگی بانکها ، نه بی حقوق ماندن کارگران هیچ چیز و هیچ چیزی از مردم و مشکلاتشان برایش مهم نیست .در دنیای مذهبی او غزه و لبنان و مرد م آنجا زنده هستند و بس . مردم خودش بدرک .
در سفری که اخیرا به استان خراسان رفت با اظهارات اعضای ستاد حامیان اش برخورد که درست توی چشمهای او از عملكرد برخی از دولتمردان علی‌الخصوص مشایی انتقاد کردند . که معلوم نیست چرا مثل همیشه با قهر جلسه را ترک نکرد و صبر کرد وگفت : بگم ؟ مشایی من ، از اولیا‌ء‌الله است . منظورم این است که خودم الله و مشایی جزء اولیا الله است ...
بیگمان بزودی کتابی بنام مشنگتن المسائل ؛ عدالتون العواقب از جانب او بزمین خواهد خورد . همانطور که بخشی از این کلمات قصا ر را اخیرأ در مورد عدالت نیمه تمام حضرت نوح وعلت ماندن نام علمایی چون رازی و ابن سینا سرداد که بشما توصیه میکنم حتمأ تا روی سایت ها وجود دارد آنرا از دست ندهید و بخوانید . حیف است حرفهای نابغه ایی نازل شده از جانب رئیس جمهور ناخوانده بماند .
از چشم نابینای احمدی نژاد احتمالا مشایی پیامبر بعدی حکومت اسلامی ایران است . وقتی رهبر خامنه ایی بدست مزدوران کشته شود و چون نام نیکی از کلمه رهبر بجا نگذاشته است او را به پیامبری خواهد گمارد . بد ین صورت اشتباهات قبلی پیامبران تصحیح خواهد شد . دیگر چه بهتر از این میخواهید ؟ او با تمام خواسته ها ؟؟ موافقت کرده است . حتی شال سبز هم انداخت . خوب خفه شین دیگه . خبر ندارید که مشایی چه بلایی است . خیلی باهاش حا ل میکند ...
وتازه در مسافرت اش به خوزستان نیز خبر جدیدی هم داده است که با هدفمند كردن یارانه ها در سه سال آینده بیكار یا فقیردر كشور نخواهیم داشت . شما که سی سال صبر کرده اید سه سال دیگر هم صبر کنید .اولا با کشتن مردم جمعیت کم خواهد شد و کسانی هم که در زندان هستند دیگر بیرون نخواهند آمد و زنان را که بکل خانه نشین خواهد کرد . بله اینطوری بقیه سرکار میروند و کسی گله ایی نخواهد داشت .
با وجودیکه محو کردن سیمای فقر از معجزات دولت دهم خواهد بود . ایشان اقتصادی سرزنده ، با بشکن و بالا بنداز ومتحرک یعنی قر آخوندی را میخواهد تحویل رئیس دولت یازدهم ، مسلمأ مشایی الله عزیز....جونش.... دهد .
از دید جناب رئیس جمهور که همیشه جوابی ناهنجار برای مشکلات ایران دارند ، حساب دو دوتا چهار تاست یعنی اگر 9/4 درصد از جمعیت كشور فقیر هستند و از فقر رنج می برند. مقصر دولت نیست . چاقی است . وطبق آیه ای که بعدأ اظهار خواهد شد چربی و روغن زیاد حرام خواهد بود واگر با تحصیل و کار کردن خواهران و مادران مخالفت میشود به همین جهت ا ست که برای رفع سوء تغذیه کودکا ن اشان به شیر دادن تا سن رئیس جمهوری ادامه دهند . اصلأ وظیفه مادر همین است .
به تازگی یک طرح امنیتی جهت راحت ترکشتن و دفن کردن را امضاء نموده است . چون مثل همیشه مسائل دینی درجه اهمیت اول را دارا هستند . به بهانه ایراد شرعی و تحریک احتمالی جنسی پرسنل گورستان از اجساد زنان ، اقدام به ساختن تابوت های رنگی شده است تا بتوانند بی سرو صدا و چند تا چند تا توی یک تابوت بگذارند و دفن کنند . خیلی هم از رنگی بودن تابوت ها خوشش آمده چون از نظر او کسی را از جنبش زنده نخواهد گذاشت که سبزی بماند . از این رو سبز کم رنگ را نشان کرده است . چون هرروز به حساب خودش کم رنگ ترش می کند .

ویا در مورد ترور استاد فیزیک . انتظار داشتید که چه کنند ؟ ابو نصر قیمتش پائین است والهی حساب میکند . واز چهره ی خشن و پرریش او نمی توان فهمید که تا چه حد لبنانی است . خوب وقتی کسی منطق ما توی کتش نمیرود ، مجبوریم بمبی عمل کنیم .
این مرد کوچک حیله گر در کارها و گفته هایش چنان برنامه هارا چیده است که گویی هم خودش هم نوچه اش هم رهبرش تا ابد حکومت رابه دست خواهند داشت . حکومتی که در هراس از شهر وندان خود شب و روز به تهدید رو می آورد و در آخرین فاز دورانش به وسائلی از قبیل تابوت رنگی ساختن ، ترور نخبه های ایرا ن ، تهمت محارب زدن ، ظاهر سازی دادگاه خودی ها و غیره و غیره برای پنهان سازی جنایات کثیفش روی آورده است .
اینبار دولت بدست مردم اسیر است ملت هم او را شکنجه میکند و هردم با اعلام روز تظاهرات فتح المبین آنها را فراهم میسازند ... این آخرین کارت رژیم است که مناظرات مسخره راه بیاندازد . فضای آزادی بیان را ایجاد کند ونه فضای حرکت در خیابان و پارک را . با اعدام جوانان ایجاد رعب و وحشت می کند تا بلکه تعداد شرکت کنندگان کم شود و دیگران به خیابان نریزند . اما غافل هستند از اینکه تار های نامرئی این جنبش از جنس مرد م است . از جنس رهایی و یکپارچگی است .

نوشته :عنکبوت گویا

۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

کـــــــــــــــدام ســـــــــبـــــز ؟

دین اسلام در خون وضمیر ناخودآگاه ما چنان تزریق شده است که گویی خداوندی وجود ندارد . یعنی اصل مطلب فراموش شده است . امام حسین در مرحله اول دعاها و نذرو نیاز های مردم ایران قرار دارد . آنقدر که این دو نفر یعنی امام علی و امام حسین و بچه و بچه زاده هایشان مهم هستند حضرت محمد نیست . یادم است یکروزبا همسایه عرب خود درمورد دین صحبت میکردیم . میگفت ما (عربها) از شما خیلی گله داریم با تعجب پرسیدم چرا ؟ گفت شما علی را پیغمبر خود میدانید و شیعه بودن یعنی همین إإإ از تعجب شاخ در آورده بودم . سی سال است که گوش مارا با دین پرمیکنند و تازه فهمیدیم که فقط شیعه هستیم و نه مسلمان . تازه به چشم صاحبان دین مرتد هم هستیم اینهم از عوا قب مسلمان ایرانی بودن ....
مطلبی که در وب لوگ « گزارشگران » خواندم مرا بیاد این گفتگو دربالا انداخت : ماموران کشور عربستان ، بدترین و توهین آمیز ترین رفتار را با زوار ایرانی داشته اند .همچنین افزوده است که علمای عربستان در همان سال فتوی صادر کرده اند که ایرانیان شیعه کافر هستند . اینهم مرا بیاد مرگ یکی از بستگانم انداخت که در سفری به مکه فوت کرد و در هنگام خاکسپاری و در جلوی چشمان همسرش ، اول بروی جنازه اسید پاشیدند و سپس او را دفن کردند . کسی که مردن در آن مکان را یک موهبت میدانست چه بسرش... نه بر جسمش آمد. احتمالأ برای نابود کردن جسم یک کافر شیعه این عمل را انجام داده بودند . خودمان هم خبر نداشتیم که هم مسلمانیم و هم کافر ....؟
بنابراین هموطنان ما که خود را مسلمان ومؤمن میدانند از چشم وارثان اسلام مـــــــحـــــا ربـــــنــــد و جرمشان اعــــــــــــــــدام است....إإإإ و باز نوشته است که یک دیپلمات دیگر ، زائران ایرانی را ناخواسته ترین و منفورترین خارجی ها در گزارش عربستان محسوب میداند . آیا تمام اینها به مقام فراموش شده و کم اهمیت حضرت محمد در نزد ما بر نمیگردد؟ چرا که شهرت ومحبوبیت دوازده امام شیعیان بین ایرانیان بیشتر است تا خود پیغمبر. درکشور ما، رسول خدا ، نامش تنها بهانه ایی برای فرستادن صلوات است تا که جمعیت و اهمیت سخنران را نشان دهنده باشد . ووقتی سلام به محمد و آل او میفرستند . منحصرأ مد نظر بیشتر آل اوست تا خودش . و اینها از چشم عربها دور نمانده است . وخصوصأ حضورغیبی امام زمان که تمام اسلام ایرانی مارا فرا گرفته است و همه دنیای حکومت دور آن می چرخد . آیا امام زمان میداند که نماینده اش ؟؟ تا ظهورش چه بسر مردم آورده است ؟ آیا میداند که بنامش خامنه ای با مردم بیگناه و هموطن خود چه جوانانی را از روی زمین غیب کرد ه است ؟
چه اتفاقی در زمان گذر اعراب به ایران افتاده است که از دین اسلام تنها فاجعه کربلا در حافظه ایرانی مانده است . شاید هم یک علت بزرگ آن این باشد که ملاهای ما پس از اندک زمانی متوجه شده اند که هر چقد ربهتر میدان جنگ و نحوۀ کشته شدن حسین و یاران او را تفسیرکنند مردم بیشتر به دور آنهاجمع میشوند و کارو بارشان با این روایت ها بهتر می گیرد . پس هر که بهتر روضه بخواند نان بیشتری دارد . از این رو از اسلام تنها دا ستان های خونین و جگر خراش برای ایرانیان باقی ماند و بر اثر تکرار و ساختن صحنه ها در واقعیت بیشترو بیشتر جا افتاد ونتیجتأ مسلمانان ایرانی کافرشیعه به حساب آمدند . برای مردم مذهبی ما کشته شد ن امام حسین و دو طفلان مسلم و دست بریده ابوالفصل نشانۀ دین است و از این رواست که شهادت مقام بزرگی برای ایرانیان دارد .به همین دلیل ، عده ایی از این ضعف مردم استفاده کرده و براحتی بیشتری بی حرمتی به آنها را علم میکنند .
اینها همه خام کردن و سوء استفاده کردن از سادگی مردم بوده و هست ؟ این اسم گذاشتن ها برای سبکتر کردن بارغم مادران داغدیده است که تنها دارایی اشان درایران فقط فرزندانشان است وبس. وگرنه حقیقت این است که عزیزان ما را یک حیوان صفت کشته و بقتل رسانده است. بچه های ما در راه اهداف اشان و در راه آزادی ، برای ایستا دگی در برابر جهل وخرافات کشته شد ه ا ند . آنها کشته شدگان راه وطن هستند .نه شهیدان راه اسلامی که خلیفه اش از دین ، فقط جنگ و بریدن و قطع کردن دست و پا و اعدام بنام محارب ، و قتل و شکنجه را درس گرفته است . آیا به پارادوکسال بودن مسئله فکر کرده اید ؟ « به شهادت رسیدن » ، باز از ظلم حکومت و قانون دینی ، نامی مذهبی بر آن میگذاریم ؟ این القاب راه فرارشان است . ازاین قوانین استثنایی خودشان سود خواهند برد . قانون اگر قانون باشد رساله ندارد که بشود از سوراخ های مختلف آن در رفت .
آیت الله های ما که استادان دین میباشند بخوبی میدانند که آخرتی بنام جهنم و بهشت وجود ندارد . وگرنه چگونه میتوان در این لباس ، تعداد زیادی آیت الله به ظلم برخیزند ؟هربخش از دین را که اعمال کرده اند به ضرر مردم بوده است . نهج البلاغه که میبایست در وحله اول برای خود آنها درس باشد ، از آن برای پر کردن پائین صفحه های تقویم ایرانی استفاده میکنند . که سال نو را با سخنانی آغاز کنند که داد از انسانیت و شرف میزند ومردم فراموش نکنند که هر حرکاتشان از آن بالا توسط خدایی کنترل میشود که گویی رحمان وراحمین نیست . ودر این میان عشق بخدا را به ترس تبدیل می کنند و زمینه ایی برای اعمال زور فراهم میشود. و کلأ هر گونه مقاومت فکری را نسبت به مسائل دینی از ملت میگیرند . و آنوقت هرچه میخواهند بنام امام بر سر ملت می آورند . و چون نماینده امام زمان هستند نمیشود روی حرفشان حرف زد ... ؟
و مـــا هنوز بنام دین و کلام دین در خیابانها میدویم و فریاد های مذهبی میکشیم . و برای سبز کردن یک روز ایرانی نیاز به بیست و دوم بهمن نفرین شده که بایستی منفورترین روز زندگی ما ایرانیان باشد داریم . آنهم با گذاردن عکس امام خمینی و موسوی در کنار هم .... آخر از چه میترسید ؟ واهمه اتان از چیست ؟ دارند شما را با دین تارو مار میکنند . تهمت میزنند ، اعدام میکنند . حتی به مسلک خودشان هم احترام نمیگذارند ، عزیزانمان را تکه تکه کردند . باز از دین طلب یاری میکنید ؟
آخر بدنبال چه هستید ؟ پس این سبزتان چیست ؟ و تکلیف ما چیست ؟ بازاز دین بر ضد دین میخوانیم ؟ میدانید که میتوان خدا را بدون دین پرستید ؟ میدانید که پروردگار صدایتان را میشنود ؟ میدانید که لزومی ندارد که حتمأ مسلمان باشید ، نماز بخوانید ، روزه بگیرید ، تا خدایی باشد ؟ خدا ، خدای همه است خدای بندگانش حتی اگر مسلمان نباشند . مگر باقی مردم که مسلمان نیستند خدا ندارند ؟ چون مسلمان و شیعه نیستند جهنمی اند ؟ نمازجمعه رفتن ، پیرو ولایت واقعأ وقیح و خامنه ایی بودن وبا کفن نوشته از دعا خاک شدن نشان مسلمانی نیست.
ملت ایران مذهب را مثل پارچه ایی بدور خود پیچیده است که دست و پا گیر تمامی حرکات و افکار اوست . بایستی که اینها مثل پوسته تخم مرغ بشکند تا آنها را آزاد کند وگرنه دو دستگی وحشتناکی پس از سقوط رژیم خواهیم داشت . اگر مردم ازهم اکنون به یک جهاد اندیشه ایی نیز نپردازند فردا همین ته مذهبی ها بلوایی بپا خواهند کرد و ایران در کام جنگ داخلی فرو خواهد رفت . در بعضی کامنت های میخوانم که خمینی را بعنوان امام و مهمتر از امام حسین میدانند و توهین به او باعث کنار رفتنشا ن از جنبش سبز میشود ویا اگر سبزند به عشق سبز اسلام خمینی سبزهستند . گویاهرکس یک جور این سبز را برای خود تعبیر کرده است .
این سبز کدام است . آیا کسی از جنبش میتواند اینرا مشخص کند که این چه سبزی است ؟ اگر سبز اسلام است پس چرا جناب نماینده امام زمان و دارو دستۀ مذهبی دو آتشه اش آنرا قبول ندارد و ازاین رنگ بیزارند ؟ که اگرهم میتوانست ( و شاید بعدا ) آنرا از روی پرچم پاک میکرد .اگر این سبز اسلام است و مال موسوی است و بر میگردد به خمینی وبه راه امام ، پس چرا جمهوری ایرانی و دمکراسی را طلب میکنیم ؟ پس حتما این سبز از جای دیگری می آید که اینقد ر مشکل ایجاد کرده است ؟ شاید رنگ بهارآزادی است ، شاید هم ازرنگ شادی ممنوع در دین ماست که بر میخیزد ؟ شاید از شکنجه ها و کشته ها است ؟ که اینچنین منفور دولت است . رنگی که همه جارا حتی صحرا و کویر را هم سبز کرده است . این چه رنگی است و چند تا سبز داریم ؟ و کدام سبز مال چه کسی است ؟ بمن جواب دهید تا تکلیف خودم را بدانم . که متعلق به کدام سبز هستم ؟ اگر قرار است که این سبز ، رنگ مذهبی آغشته به ریاست کشور باشد ، همان به که هیچ رنگی نگیرم . وعزادارسیاهپوش وطن بمانم . در سیاهی یکدست هستم . هرچه بمن اضافه کنند و بردارند همان میمانم نه پر رنگ میشوم و نه کم رنگ . خود م هستم ورنگم ...
مبادا که بی خردی امان سبب تکرار این اسارت شود ؟ مبادا که جانهای ایرانیمان در سرانجامی بد در آتش گردنکشان بسوزد ؟ مبادا که تن آریایی های نسل های آینده سر به بندگی دهند ؟ بکوشیم تا هرگز ننگی چنین نصیبمان نگردد.

آدرس وب لوگ گزارشگران : http://www.gozareshgar.com
در آمد عربستان از توریسم و سهم زائران ایرانی
نوشته: عنکبوت گویا