۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

زن نــــا مـــریــــی

امروز بیش از همیشه بیاد فریدون فرخزاد و حرفهایش افتادم . پس از کودتا بیش از هر زمان دیگری جایش را خالی کردم . اگر زنده بود برای این لوگو کنده شده چه ها که نمیگفت . میتوانم او را با قهقه های مشهورش تجسم کنم که میگوید : آخر کدام از خانمهای خوشگل ما اینطوری قوز میکنند و می رقصند؟ مگراینکه درشب نشینی های آخوند ها این حا لت رقص مد باشد .ولاکن ... ویا شاید هم حرف « ز » باضافه « ن » تهران را سر هم زده اید و زن دیده اید ؟ و مسلمأ نقش زنی است که قبل از شروع به رقص ، دچار مشکل آرتروز کمر شده است . و چون پای راستش بلند تر از چپ اوست . رقصیدن را برای این بنده خدا مشکل ساخته است .
برای ا ینکه حرفها ی مرا متوجه شوید ، بایستی موفق بدیدن باسن و پای چپ این خانم ، در حرف « م » با ساق کشیده شوید. که حتمأ تصویر کسی جز یک بالرین لخت هم نیست ... ؟ وای وای .... گناه داره والله ...
این بانوی بدبخت مجبور شده برای ا رضای دید آقایان تا میتواند روی ران راست بایستد تا باسن اش در سر« میم » بخوبی مشخص شود .البته اگر سر خانم که همان نقطۀ « ز» هست روسری میکردند دیگر کسی زر نمیزد .ولاکن در این ولایت یک نخ موست که ضعیفه را راهی جنهم میکند . و اما از حروف بی وجدان و هرزه «و» که وای چه وابی ... سینه هارا در خود کشیده ... آخ نگو ... کردی کبابم ... آمد ...
آره بیائید به من بپیوندید و این همه زیبایی را در حروف فارسی ببینید . بیهوده نیست که اینهمه خبر نگار و روزنامه نگاردر زندان اسیرند . چون نشانگر چیز های برجسته اند ؟؟؟ به ایشان حق دهید . اگر از حروف عربی استفاده شود که زیر و زبر دارد و مردانه است مشکلی پیش نمی آید . دلم برای این بینوایان میسوزد . خدامیداند وقتی این لوگو را جمع کرده کجا برده است ؟ وبا آن چه ها که نکرده است ؟ مطمنأ صد ها بار اور ا مورد تجاوز و فحش و ناسزا قرار داده است . شاید هم سر را ه بعد از حا ل کردن او را تحویل مقامات امنیتی و ارشاد داده اند . بگردید و این زن بیچار ه را تا قنبلش را نشکانده اند نجات دهید . گمان میکنید برای چه منظور اینها چادر بسرزن کرده اند ؟ میبایست خودشان را علاج کنند . یا رو بنده میزدند . ویا هر روز قبل از خروج از خانه ... آره دیگه ... حدس میزنید ... هر چند فکر خراب را هیچ چاره نیست . وخدارا شکر که اسم تهران زیر باسن اوقرار دارد ، نه نام اما م یا خامنه ایی ... یا مصباح یزدی ؟؟؟ هر چند بدش نمی آمد .
با چه چیزهایی این آقایان بلند میشوند ؟ و اعتراض میکنند ؟ تصور کنید از صبح که بر میخیزند چه زجرو شکنجه ایی متوجه چشمان نافذ آنهاست . حال میفهمم که چرا برادران اسلامی همیشه سرشان زیر است . در سفرهای خارج چه میکنند ؟ شاید به همین دلیل است که به تریاک پناه میا ورند بلکه کمی حرارت چشمان اشان سرد شود ... و آرام گیرند .
منبعد مواظب نوشته ها و پلاک کارد های خود در بیست ودو بهمن باشید مبادا کسی آن بالا برقصد ؟ جرمتان صد برابر خواهد شد . بر تمام نوشته ها حجاب بگذارید تا کسی تحریک نشود سعی نمائید از حروفی که تحریک جنسی میا ورد پرهیز کنید . ویا مجوزبرای بلند قدی حروف الفبای فارسی بگیرید . ویا بهتر است کلا اقدام به بریدن هر حرفی که میتواند قسمتی از آن بلند شود بکنید .مگر اینکه لوگو ها را بشکل آیه بنویسید تا پسند افتند .
ای کاش نشریه « پرتو » سخن در قم ، سر تحلیل ژرف اندیشانه اش را کمی آنطرفتر از لوگو بیاورد و تجاوز های هم کیشان خود را در زندان ببیند . مگر اینکه این « پرتو» فقط مشغول آنچه ظریف و نازک است میشود .... اگر بدین گونه پیش بروند که وای بر ما ... دنیا کجاست و عده ایی کجاهستند ؟ می ترسم جایی برسیم که برای رفتن به قم مجبور به اخذ ویزای گنبدی شویم . مصاحبه شویم تا درجه عفت و عصمت امان اندازه گیری شود ... اگر قرار باشد که هرچیز باریک و تیزی را به سکس تعبیر کنند که کار ما زار است .
هر اتفاقی در دنیا بیافتد اینها همانطور در هاله مذهبی خود گیر مانده اند . ای وای ...

نوشته : عنکبوت گویا
این مقاله در هفتم بهمن ماه 1388 در گویا نیوز منتشر شد .
برای دیدن لوگو به صفحه گویا نیوز مراجعه کنید : http://news.gooya.com/politics/archives/2010/01/099685.php

۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

هر روز فردای ایران است

تقدیم به جنبش بسیار سبز مردم

هر کدام از ما به شکلی فردای ایران را رقم می زنیم . باشرکت در تظاهرات ، با ایجاد کمپین ، وبلاگ نویسی ، حتی با شرکت نکردن در هیچ کدام از اینها . و تنها با نفرت از رژیم ، باورنکردن حکومت ، با قبول جنایات ، با سکوت ، با تفکر با آه کشیدن ، با ارسال ایمیل با خواندن ایمیل ، با نگاه به جرائد . با نگران بودن ، با نخوابیدن ، با خواب ایران دیدن ، با گوش دادن به صدای آمریکا با ساختن ترانه و تنها سبز را دوست داشتن ، با هر حرکتی گوشه ایی از خاک وطن را برای آزادی شخم می زنیم . تا در آ ینده ایی نزدیک آزادی ایران را درو کنیم .
پیگیری رای ما دیگر اهمیتی ندارد . اما وطن پرستی جزیی از خصلت ما بوده است . گرچه پرسش های ما توهین حساب شد وبه زندان کشید . از زندان به تجاوز وسپس به مرگ انجامید . با این وجود هنوز هم برای آقای خامنه ایی مرز و موضع ما مردم ، شفاف و مشخص نشده است . حاکمی که رفتار و زبان مردمش را نمی فهمد ، بهتر است مترجم بیاورند تا اینها را به عربی ترجمه کند هر چه باشد زبانی است که ایشان بهتر میفهمند. حتی عقب افتاده ترین بسیجی هم معنای این جمله کوچک را که : خامنه ایی قاتله ولایتش باطله را متوجه میشود . اگر گفتار ما برای این جناب واضح نیست . برعکس تهدید و تحریک در سخنان ایشان بر ما روشن است . رهبری که از روی قصد ، لج مردم را در می آورد تا به حساب خودش محارب و واجب الاعدام تولید کند . هرچند مثل همیشه روزه خوانی میکند وآدم حوصله اش آدم سر میرود .
آیا اعمال رئیس جمهور زورکی که برای مردم برگزیده اید برایتان شفاف است ؟ برای ما هست . دولتی که استادان را اخراج و از درس دادن ممنوع میکند ، نشان از بر پا کردن حکومت اسلامی دارد . هدف بزرگ دولت کودتا همین است .
حکومتی که نیاز به دانشگاه ندارد . دانشگاه جایی است که آیندگان ایران را برای زندگی بهتر و پیشرفت پرورش می دهد. درحکومتی که فکر و ذکرش ارسال اسلام است ، دانشگاه و دانشجو نمیتواند وجود داشته باشد . دولت ا.ن تنها نیاز به فیضیه وپرورش طلاب دارد .همین برایشان کافی است . انسان فهمیده در ایران یعنی مخالف دولت . یعنی بره نبودن و اعتراض کردن .
آیا گمان میبرید که میتوان در فضایی پر از وحشت به آموزش پرداخت ؟ ویا به نبودن دانشجویان اسیر بی اعتنا بود ؟ همان به که معلمان دور از دانشگاه اشغالی توسط گشتاپوی سپاه شما بمانند . قبل ازآنکه با نفس های آلوده مزدوران ترور شوند . آنها وظیفه خود را در آموزش « وطن پرستی » به جوانان ما خوب آنجام داده اند . راستی منظور از « این نسل جدید که هوشیارانه عمل می نماید » کدام دسته بود ؟ دانشجویان ایرانی یا بسیجیان خامنه ایی ؟ آنها که وطن پرستند یا آنهایی که مستبد پرستند ؟ شما اینرا شفاف نکرده اید. شاید قرار است در « رو به فردا » یی که برایتان وجود ندارد نورافشانی کنید ؟ آه ... بیچاره رهبر نیاز به رهبری دارد.هه هه
رژیم شما سه چیز برایش بسنده است : ولایت فقیه ، فیضه قم ، که کارخانه آخوند سازی اشان است و وظیفه اش درآوردن اشک آن دسته از ملتی است که به آنها باور دارد . وسوم ، لشکر اسلام که بسیج و سپاه بیسواد را تشکیل میدهد . که از مردم نیستند و نا ف آنها را با تف امام خمینی بریده ا ند . آیا کارکرد لشکر زیر دستتان که بجز مزاحمت و دردسر و قدرت نمایی بنام ارشاد نیروهای انتظامی کا ردیگری در خیابان های ایران نکرده اند هم بر شما مشخص نیست ؟ برای ما هست :
سربازان حکومت کاری به اصل اسلام و دین ندارند . برای آنان ، امام و مرجعشان در اسلام خمینی گنج بازمانده اش خامنه ای مهم است : نابغه اسلام .... ارث امام گهربارشان بدجور عزیز است . مردان بسیجی و سپاه به فکر« آخر » ت خود هستند . نه به فکر زنده بودن مردم ، نه به فکر وطن اشان . وطن آنها غزه و لبنان است و مغزشان پوشیده از غبار حرم خمینی است . چگونه میخواهید که بفهمند چه بر سر مردم می آورند ؟ اسلحه ایی که در دست یک بسیجی است برای کشتن ضد خامنه ایی است نه برای دفاع از مردم . برای دفاع از حکومت دینی است . نه دفاع از جان مردم. از چشم آنها ، مردم ایران همه مرتد هستند . بسجی و سپاهی یعنی اطاعت از حماقت محض . اینها سمبل حکومت اسلامی ایران هستند .
بنابراین ، هموطنان عزیزم ، از چه می نالید ؟ پژوهشگر، فعال حقوق بشر و جنبش زنان، استاد فلسفه ، استاد فیزیک و غیره ، چه بدرد اینها میخورد . برعکس اگر به جای دانشگاه ، شکنجگاه بود خوششان میآمد . حظ میکردند .آ نوقت نه تنها درش را نمی بستند بلکه همه جای ایران ودر کنار هر زندانی یکی تاسیس میکردند. و از آن استادان خون آشام بیرون می آمدند . دولت اسلامی ایران یک مشت مریض روانی را تربیت کرده که اینطور مردم را قصابی میکنند . وگرنه کجا یک آدم میتواند اینهمه خون را تحمل کند و شب خوابش ببرد ؟ بیرحمی این قوم حدی ندارد . مگر خود رهبر رفتار و کلامی انسانی دارد که نوچه هایش داشته باشند ؟ تجسمی که از شیطان در کتابها داده اند شباهتی عجیب به شخص رهبر دارد .
همه چیز ما را به گروگان برداشته اند . نفت ، امنیت ، شادی ، زندگی و پیشرفت امان را و حال پدران ، مادران ، خواهران و... فرزندان دلبند امان را...
ما ، « خواص » خاصیتمان این است که در بیست و دو بهمن شمای « عوام فریب » را از قله بلند تاریخی انقلاب اسلامی اتان به پائین بیاندازیم .
هموطن ام ، بایستی چشم امید از این مترسک ها و خیمه شب با زا ن بست . اینها همان دیوی هستند که در قصه ها بودند . وحال در واقعیت هرروزمان ملموس هستند و در لابلای دیوارهای خانه امان حضور دارند .
تو مادری ، تو پدری ، سبز را تو نقش میکنی . تو می آفرینی . بدون حرکت تو جنبشی نمی ماند . اگر قصد برآن داری که کودکت به خوابی خوش رود ، دیو را از میان قصه هایش بردار . اگر میخواهی که فردایش را بسازی ، هوایش را بساز . تو اگر برخیزی ا و را از هرچه زندان است تا ابد نجات خواهی داد . دست درازکن . بلند شو . قلبش را نوازش کن و ببوس. برو ...
عزم کن ... جهد کن .... برای او ، که نمیخواهی فردا زندانی حاکمی دگر باشد . بجوش ... بخروش و فردای فرزندت را فریاد کن ... خانۀ تو کمتر از اوین نیست...

نوشته : عنکبوت گویا

allamehdahr@gmail.com

۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

هــــمـــه چـــیـــز آشــــکـــار اســــت

زهوار مملکت دارد در می رود اما رئیس جمهورکم هوش حالیش نیست . ویا شاید هم ... جناب رهبر به ا و گفته است :
شما به کارت مشغول باش ما خودمان خدمت مردم میرسیم . شما زمینه حکومت اسلامی را دنبال کن . و بعد هم دست دراز میکند و عرق چین سبزش را باو میدهد و می گوید : اینرا بینداز و بروی خودت نیاور که سبز است و بروبه اهواز و بگو سردم بود ... چون سر راه کارگران کارخانه حقوق عقب مانده اشان را از تو خواهند خواست با این شال سبز دهنشان را می بندی .
جناب ا.ن هم هرچند خیلی خوشش نیامد اما از ترس نافرمانی از رهبر ی خربری کرد و تا شد و دولا شد و بیرون آمد . باخودش میگفت امیدوارم که هرچه زودتر ملت از ولایتی بندازنت من راحت شم ... آنوقت من میمانم و مشنگ جون . حداقل ما لباس روحانیت تنمان نیست و مردم هم که قربانشان بروم ( هرچه زودتر ) آخوند را بی لباس میخواهند .
هر چند شال سبز هم او را نجات نداد و سخنرانی اش در تالار مهر اهواز برای خانواده های پشیمان ایثار گر توسط مادران شهید قطع گردید و با وجود پا منبران او که سعی در نژادی کردن جو داشتند حیله شعار هم نگرفت . از آنجا که مردم و خواستشان هرگز مهم نیستند جواب به فریادها به « بعدآ بررسی خواهم کرد » موکول شد . اگر دقت کنیم احمدی نژاد در جایی شرکت میکند که سخنگوباشد نه جوابگو. ایشان عاشق اظهار نظرهای خود است . و آنها را بی نظیر وبسیار جالب می پندارد.
هر جایی که میرود شاهکارهایی از خود برجا می گذارد . از جمله ذوق زدگی و شگفتی این آقا از کشف اشیائی از یک شاهزاده ایرانی است که نشان از حجاب اومیداد . و اینرا نشانه قدمت دیرینه حجاب ایرانی میداند . واقعأ مغز این بشر در دیدن مشکلات یک کشور بعنوان یک رئیس جمهور زورکی چطور کار کرد دارد ؟ که این چنین با حماقت ، مملکت و ملتی را به سقوط می کشاند .یادم هست پدرم میگفت : زمانی یک ملت بد بخت می شود که کارهای بزرگ بدست آدمهای کوچک بیافتد و کارهای کوچک بدست آدمهای بزرگ . این درست اتفاقی است که افتاده است .
برای جناب ا.ن ، نه فقر و نه گرسنگی و نه سقوط اقتصادی ، نه ورشکستگی بانکها ، نه بی حقوق ماندن کارگران هیچ چیز و هیچ چیزی از مردم و مشکلاتشان برایش مهم نیست .در دنیای مذهبی او غزه و لبنان و مرد م آنجا زنده هستند و بس . مردم خودش بدرک .
در سفری که اخیرا به استان خراسان رفت با اظهارات اعضای ستاد حامیان اش برخورد که درست توی چشمهای او از عملكرد برخی از دولتمردان علی‌الخصوص مشایی انتقاد کردند . که معلوم نیست چرا مثل همیشه با قهر جلسه را ترک نکرد و صبر کرد وگفت : بگم ؟ مشایی من ، از اولیا‌ء‌الله است . منظورم این است که خودم الله و مشایی جزء اولیا الله است ...
بیگمان بزودی کتابی بنام مشنگتن المسائل ؛ عدالتون العواقب از جانب او بزمین خواهد خورد . همانطور که بخشی از این کلمات قصا ر را اخیرأ در مورد عدالت نیمه تمام حضرت نوح وعلت ماندن نام علمایی چون رازی و ابن سینا سرداد که بشما توصیه میکنم حتمأ تا روی سایت ها وجود دارد آنرا از دست ندهید و بخوانید . حیف است حرفهای نابغه ایی نازل شده از جانب رئیس جمهور ناخوانده بماند .
از چشم نابینای احمدی نژاد احتمالا مشایی پیامبر بعدی حکومت اسلامی ایران است . وقتی رهبر خامنه ایی بدست مزدوران کشته شود و چون نام نیکی از کلمه رهبر بجا نگذاشته است او را به پیامبری خواهد گمارد . بد ین صورت اشتباهات قبلی پیامبران تصحیح خواهد شد . دیگر چه بهتر از این میخواهید ؟ او با تمام خواسته ها ؟؟ موافقت کرده است . حتی شال سبز هم انداخت . خوب خفه شین دیگه . خبر ندارید که مشایی چه بلایی است . خیلی باهاش حا ل میکند ...
وتازه در مسافرت اش به خوزستان نیز خبر جدیدی هم داده است که با هدفمند كردن یارانه ها در سه سال آینده بیكار یا فقیردر كشور نخواهیم داشت . شما که سی سال صبر کرده اید سه سال دیگر هم صبر کنید .اولا با کشتن مردم جمعیت کم خواهد شد و کسانی هم که در زندان هستند دیگر بیرون نخواهند آمد و زنان را که بکل خانه نشین خواهد کرد . بله اینطوری بقیه سرکار میروند و کسی گله ایی نخواهد داشت .
با وجودیکه محو کردن سیمای فقر از معجزات دولت دهم خواهد بود . ایشان اقتصادی سرزنده ، با بشکن و بالا بنداز ومتحرک یعنی قر آخوندی را میخواهد تحویل رئیس دولت یازدهم ، مسلمأ مشایی الله عزیز....جونش.... دهد .
از دید جناب رئیس جمهور که همیشه جوابی ناهنجار برای مشکلات ایران دارند ، حساب دو دوتا چهار تاست یعنی اگر 9/4 درصد از جمعیت كشور فقیر هستند و از فقر رنج می برند. مقصر دولت نیست . چاقی است . وطبق آیه ای که بعدأ اظهار خواهد شد چربی و روغن زیاد حرام خواهد بود واگر با تحصیل و کار کردن خواهران و مادران مخالفت میشود به همین جهت ا ست که برای رفع سوء تغذیه کودکا ن اشان به شیر دادن تا سن رئیس جمهوری ادامه دهند . اصلأ وظیفه مادر همین است .
به تازگی یک طرح امنیتی جهت راحت ترکشتن و دفن کردن را امضاء نموده است . چون مثل همیشه مسائل دینی درجه اهمیت اول را دارا هستند . به بهانه ایراد شرعی و تحریک احتمالی جنسی پرسنل گورستان از اجساد زنان ، اقدام به ساختن تابوت های رنگی شده است تا بتوانند بی سرو صدا و چند تا چند تا توی یک تابوت بگذارند و دفن کنند . خیلی هم از رنگی بودن تابوت ها خوشش آمده چون از نظر او کسی را از جنبش زنده نخواهد گذاشت که سبزی بماند . از این رو سبز کم رنگ را نشان کرده است . چون هرروز به حساب خودش کم رنگ ترش می کند .

ویا در مورد ترور استاد فیزیک . انتظار داشتید که چه کنند ؟ ابو نصر قیمتش پائین است والهی حساب میکند . واز چهره ی خشن و پرریش او نمی توان فهمید که تا چه حد لبنانی است . خوب وقتی کسی منطق ما توی کتش نمیرود ، مجبوریم بمبی عمل کنیم .
این مرد کوچک حیله گر در کارها و گفته هایش چنان برنامه هارا چیده است که گویی هم خودش هم نوچه اش هم رهبرش تا ابد حکومت رابه دست خواهند داشت . حکومتی که در هراس از شهر وندان خود شب و روز به تهدید رو می آورد و در آخرین فاز دورانش به وسائلی از قبیل تابوت رنگی ساختن ، ترور نخبه های ایرا ن ، تهمت محارب زدن ، ظاهر سازی دادگاه خودی ها و غیره و غیره برای پنهان سازی جنایات کثیفش روی آورده است .
اینبار دولت بدست مردم اسیر است ملت هم او را شکنجه میکند و هردم با اعلام روز تظاهرات فتح المبین آنها را فراهم میسازند ... این آخرین کارت رژیم است که مناظرات مسخره راه بیاندازد . فضای آزادی بیان را ایجاد کند ونه فضای حرکت در خیابان و پارک را . با اعدام جوانان ایجاد رعب و وحشت می کند تا بلکه تعداد شرکت کنندگان کم شود و دیگران به خیابان نریزند . اما غافل هستند از اینکه تار های نامرئی این جنبش از جنس مرد م است . از جنس رهایی و یکپارچگی است .

نوشته :عنکبوت گویا

۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

کـــــــــــــــدام ســـــــــبـــــز ؟

دین اسلام در خون وضمیر ناخودآگاه ما چنان تزریق شده است که گویی خداوندی وجود ندارد . یعنی اصل مطلب فراموش شده است . امام حسین در مرحله اول دعاها و نذرو نیاز های مردم ایران قرار دارد . آنقدر که این دو نفر یعنی امام علی و امام حسین و بچه و بچه زاده هایشان مهم هستند حضرت محمد نیست . یادم است یکروزبا همسایه عرب خود درمورد دین صحبت میکردیم . میگفت ما (عربها) از شما خیلی گله داریم با تعجب پرسیدم چرا ؟ گفت شما علی را پیغمبر خود میدانید و شیعه بودن یعنی همین إإإ از تعجب شاخ در آورده بودم . سی سال است که گوش مارا با دین پرمیکنند و تازه فهمیدیم که فقط شیعه هستیم و نه مسلمان . تازه به چشم صاحبان دین مرتد هم هستیم اینهم از عوا قب مسلمان ایرانی بودن ....
مطلبی که در وب لوگ « گزارشگران » خواندم مرا بیاد این گفتگو دربالا انداخت : ماموران کشور عربستان ، بدترین و توهین آمیز ترین رفتار را با زوار ایرانی داشته اند .همچنین افزوده است که علمای عربستان در همان سال فتوی صادر کرده اند که ایرانیان شیعه کافر هستند . اینهم مرا بیاد مرگ یکی از بستگانم انداخت که در سفری به مکه فوت کرد و در هنگام خاکسپاری و در جلوی چشمان همسرش ، اول بروی جنازه اسید پاشیدند و سپس او را دفن کردند . کسی که مردن در آن مکان را یک موهبت میدانست چه بسرش... نه بر جسمش آمد. احتمالأ برای نابود کردن جسم یک کافر شیعه این عمل را انجام داده بودند . خودمان هم خبر نداشتیم که هم مسلمانیم و هم کافر ....؟
بنابراین هموطنان ما که خود را مسلمان ومؤمن میدانند از چشم وارثان اسلام مـــــــحـــــا ربـــــنــــد و جرمشان اعــــــــــــــــدام است....إإإإ و باز نوشته است که یک دیپلمات دیگر ، زائران ایرانی را ناخواسته ترین و منفورترین خارجی ها در گزارش عربستان محسوب میداند . آیا تمام اینها به مقام فراموش شده و کم اهمیت حضرت محمد در نزد ما بر نمیگردد؟ چرا که شهرت ومحبوبیت دوازده امام شیعیان بین ایرانیان بیشتر است تا خود پیغمبر. درکشور ما، رسول خدا ، نامش تنها بهانه ایی برای فرستادن صلوات است تا که جمعیت و اهمیت سخنران را نشان دهنده باشد . ووقتی سلام به محمد و آل او میفرستند . منحصرأ مد نظر بیشتر آل اوست تا خودش . و اینها از چشم عربها دور نمانده است . وخصوصأ حضورغیبی امام زمان که تمام اسلام ایرانی مارا فرا گرفته است و همه دنیای حکومت دور آن می چرخد . آیا امام زمان میداند که نماینده اش ؟؟ تا ظهورش چه بسر مردم آورده است ؟ آیا میداند که بنامش خامنه ای با مردم بیگناه و هموطن خود چه جوانانی را از روی زمین غیب کرد ه است ؟
چه اتفاقی در زمان گذر اعراب به ایران افتاده است که از دین اسلام تنها فاجعه کربلا در حافظه ایرانی مانده است . شاید هم یک علت بزرگ آن این باشد که ملاهای ما پس از اندک زمانی متوجه شده اند که هر چقد ربهتر میدان جنگ و نحوۀ کشته شدن حسین و یاران او را تفسیرکنند مردم بیشتر به دور آنهاجمع میشوند و کارو بارشان با این روایت ها بهتر می گیرد . پس هر که بهتر روضه بخواند نان بیشتری دارد . از این رو از اسلام تنها دا ستان های خونین و جگر خراش برای ایرانیان باقی ماند و بر اثر تکرار و ساختن صحنه ها در واقعیت بیشترو بیشتر جا افتاد ونتیجتأ مسلمانان ایرانی کافرشیعه به حساب آمدند . برای مردم مذهبی ما کشته شد ن امام حسین و دو طفلان مسلم و دست بریده ابوالفصل نشانۀ دین است و از این رواست که شهادت مقام بزرگی برای ایرانیان دارد .به همین دلیل ، عده ایی از این ضعف مردم استفاده کرده و براحتی بیشتری بی حرمتی به آنها را علم میکنند .
اینها همه خام کردن و سوء استفاده کردن از سادگی مردم بوده و هست ؟ این اسم گذاشتن ها برای سبکتر کردن بارغم مادران داغدیده است که تنها دارایی اشان درایران فقط فرزندانشان است وبس. وگرنه حقیقت این است که عزیزان ما را یک حیوان صفت کشته و بقتل رسانده است. بچه های ما در راه اهداف اشان و در راه آزادی ، برای ایستا دگی در برابر جهل وخرافات کشته شد ه ا ند . آنها کشته شدگان راه وطن هستند .نه شهیدان راه اسلامی که خلیفه اش از دین ، فقط جنگ و بریدن و قطع کردن دست و پا و اعدام بنام محارب ، و قتل و شکنجه را درس گرفته است . آیا به پارادوکسال بودن مسئله فکر کرده اید ؟ « به شهادت رسیدن » ، باز از ظلم حکومت و قانون دینی ، نامی مذهبی بر آن میگذاریم ؟ این القاب راه فرارشان است . ازاین قوانین استثنایی خودشان سود خواهند برد . قانون اگر قانون باشد رساله ندارد که بشود از سوراخ های مختلف آن در رفت .
آیت الله های ما که استادان دین میباشند بخوبی میدانند که آخرتی بنام جهنم و بهشت وجود ندارد . وگرنه چگونه میتوان در این لباس ، تعداد زیادی آیت الله به ظلم برخیزند ؟هربخش از دین را که اعمال کرده اند به ضرر مردم بوده است . نهج البلاغه که میبایست در وحله اول برای خود آنها درس باشد ، از آن برای پر کردن پائین صفحه های تقویم ایرانی استفاده میکنند . که سال نو را با سخنانی آغاز کنند که داد از انسانیت و شرف میزند ومردم فراموش نکنند که هر حرکاتشان از آن بالا توسط خدایی کنترل میشود که گویی رحمان وراحمین نیست . ودر این میان عشق بخدا را به ترس تبدیل می کنند و زمینه ایی برای اعمال زور فراهم میشود. و کلأ هر گونه مقاومت فکری را نسبت به مسائل دینی از ملت میگیرند . و آنوقت هرچه میخواهند بنام امام بر سر ملت می آورند . و چون نماینده امام زمان هستند نمیشود روی حرفشان حرف زد ... ؟
و مـــا هنوز بنام دین و کلام دین در خیابانها میدویم و فریاد های مذهبی میکشیم . و برای سبز کردن یک روز ایرانی نیاز به بیست و دوم بهمن نفرین شده که بایستی منفورترین روز زندگی ما ایرانیان باشد داریم . آنهم با گذاردن عکس امام خمینی و موسوی در کنار هم .... آخر از چه میترسید ؟ واهمه اتان از چیست ؟ دارند شما را با دین تارو مار میکنند . تهمت میزنند ، اعدام میکنند . حتی به مسلک خودشان هم احترام نمیگذارند ، عزیزانمان را تکه تکه کردند . باز از دین طلب یاری میکنید ؟
آخر بدنبال چه هستید ؟ پس این سبزتان چیست ؟ و تکلیف ما چیست ؟ بازاز دین بر ضد دین میخوانیم ؟ میدانید که میتوان خدا را بدون دین پرستید ؟ میدانید که پروردگار صدایتان را میشنود ؟ میدانید که لزومی ندارد که حتمأ مسلمان باشید ، نماز بخوانید ، روزه بگیرید ، تا خدایی باشد ؟ خدا ، خدای همه است خدای بندگانش حتی اگر مسلمان نباشند . مگر باقی مردم که مسلمان نیستند خدا ندارند ؟ چون مسلمان و شیعه نیستند جهنمی اند ؟ نمازجمعه رفتن ، پیرو ولایت واقعأ وقیح و خامنه ایی بودن وبا کفن نوشته از دعا خاک شدن نشان مسلمانی نیست.
ملت ایران مذهب را مثل پارچه ایی بدور خود پیچیده است که دست و پا گیر تمامی حرکات و افکار اوست . بایستی که اینها مثل پوسته تخم مرغ بشکند تا آنها را آزاد کند وگرنه دو دستگی وحشتناکی پس از سقوط رژیم خواهیم داشت . اگر مردم ازهم اکنون به یک جهاد اندیشه ایی نیز نپردازند فردا همین ته مذهبی ها بلوایی بپا خواهند کرد و ایران در کام جنگ داخلی فرو خواهد رفت . در بعضی کامنت های میخوانم که خمینی را بعنوان امام و مهمتر از امام حسین میدانند و توهین به او باعث کنار رفتنشا ن از جنبش سبز میشود ویا اگر سبزند به عشق سبز اسلام خمینی سبزهستند . گویاهرکس یک جور این سبز را برای خود تعبیر کرده است .
این سبز کدام است . آیا کسی از جنبش میتواند اینرا مشخص کند که این چه سبزی است ؟ اگر سبز اسلام است پس چرا جناب نماینده امام زمان و دارو دستۀ مذهبی دو آتشه اش آنرا قبول ندارد و ازاین رنگ بیزارند ؟ که اگرهم میتوانست ( و شاید بعدا ) آنرا از روی پرچم پاک میکرد .اگر این سبز اسلام است و مال موسوی است و بر میگردد به خمینی وبه راه امام ، پس چرا جمهوری ایرانی و دمکراسی را طلب میکنیم ؟ پس حتما این سبز از جای دیگری می آید که اینقد ر مشکل ایجاد کرده است ؟ شاید رنگ بهارآزادی است ، شاید هم ازرنگ شادی ممنوع در دین ماست که بر میخیزد ؟ شاید از شکنجه ها و کشته ها است ؟ که اینچنین منفور دولت است . رنگی که همه جارا حتی صحرا و کویر را هم سبز کرده است . این چه رنگی است و چند تا سبز داریم ؟ و کدام سبز مال چه کسی است ؟ بمن جواب دهید تا تکلیف خودم را بدانم . که متعلق به کدام سبز هستم ؟ اگر قرار است که این سبز ، رنگ مذهبی آغشته به ریاست کشور باشد ، همان به که هیچ رنگی نگیرم . وعزادارسیاهپوش وطن بمانم . در سیاهی یکدست هستم . هرچه بمن اضافه کنند و بردارند همان میمانم نه پر رنگ میشوم و نه کم رنگ . خود م هستم ورنگم ...
مبادا که بی خردی امان سبب تکرار این اسارت شود ؟ مبادا که جانهای ایرانیمان در سرانجامی بد در آتش گردنکشان بسوزد ؟ مبادا که تن آریایی های نسل های آینده سر به بندگی دهند ؟ بکوشیم تا هرگز ننگی چنین نصیبمان نگردد.

آدرس وب لوگ گزارشگران : http://www.gozareshgar.com
در آمد عربستان از توریسم و سهم زائران ایرانی
نوشته: عنکبوت گویا